گفتی شب
الان تاریکه. ماه تو آسمونه
عقربه‌های ساعت روی یازده و دوازده اند
مامان خوابیده. بابا با کامپیوتر ورق بازی می‌کنه
من حوصله کتاب خوندن ندارم. سه تا نسخه ایمیل به استادم زدم که چرا نمی‌تونم مقاله‌ام رو تمام کنم.
همه رو گذاشتم روی درفت. خجالت می‌کشم دروغ بگم. یه وقتی هست که دیگه من کار نمی‌کنم.
همه اینا یعنی شب. مگه نه؟
پس چرا شب نمی‌شه؟

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.