بیست و نهم سپتامبر دوهزار و یازده

دوست مشترک بهم گفت که این حالت «سالم« نیست.
خب من که چیزی نمی‌خوام
انتظاری ندارم
واسه خودم، تو توهمات خودم دارم زندگی می‌کنم. گیرم با تو.
من که نیومدم تو حریمت
نمیام تو حریمت
من که هیچی نگفتم
من که می‌دونم من هیچ جایی ندارم تو زندگیت
می‌دونم دیوونگی خودمه و توهمات خودم.
من که به تو کاری ندارم. ضربه نمی‌زنم. تو که اصلا نمی‌دونی این انقلابا رو تو جوون من.
خب قاعده نیست که نباشه. اگه قاعده بود که اصلا تو نبودی. تو کجات قاعده است؟ من کجام قاعده است.
شاید عجیب باشه،‌ اما مریض نیست.
یعنی من فکر می‌کنم مریض نیست
مگر اینکه بگیم شیزوفرنی هم یه نوع مرضه.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.