سفرنامه نویسی دوست ندارم. مدل من نیست.
حاشیه همیشه بهتره.
خستهام. بقیه باشه واسه یه روز دیگه.
به اون پست خودم در خصوص تقدس و لهاسا و انرژی و اینا میخندم. با صدای بلند.
لهاسای آرزوها در همان سنگ قبر سه هزارکیلو طلایی دالایی لامای پنجم دفن شد.
به هیچ شهری در تبت نباید وارد شد. به هیچ صومعهای هم. همه خاطرات بچگی با یک تفنگ اسباب بازی چینی کشته میشوند.
طبیعت اینجا به هزار بار پیاده روی میارزد. برای طبیعت، برای کوه، برای دشت. نه برای دالایی لامای سه هزارکیلو طلایی.
میتوانم تا ابد اینجا بمانم. فقط اگر مرا از این شهرهای لعنتی قرمز و زرد بیرون ببرند.
پینوشت مخصوص:
تو معمولی نیستی. زندگی داره معمولیات میکنه. بکش بیرون.
مرا در توییتر دنبال کنید
توییتهای منبلوط را در ایمیل بخوانید