بیست کیلومتر مونده به لهاسا و من هیچان زده‌ام.
می‌د‌ونم که اصلا هیچ ربطی به تصویر ذهنی من نداره و احتمالا یک شهر چینی دیگه است با یه معبدی بالای کوه. اما من شهرهای «مقدس» رو دوست دارم. فکر می کنم یه انرژیه چیزی توشون هست. یعنی نه انرژی اما حس اینکه قرنهاست مردم پابرهنه میان به این شهر و تمام اعتقاد و امیدشون به اومدن به این شهره یه وزنی می‌ده به فضا برای من. برای همینه که دوست دارم مکه رو زمان حج ببینم و اورشلیم. هیچ چیز مقدس نیست. می‌خواستم بگم دیدن این اندازه از ایمان …اما ایمان یا حماقت؟
خودمو که نمیتونم گول بزنم.
بگذریم.
الان دیگه باید شده باشه پونزده کیلومتر. می‌خوام یه پیاده روی طولانی شبانه ساکتی برم.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.