از زمانی بی‌زمان-۶

‫دارم قهقهه میزنم‬
قهقهه
‫من همبازی خوبی انتخاب کردم‬
‫بالاخره یه حریف پیدا کردم‬
‫من تو آسمونم
‫من الان تو آسمونم
‫یک شیطان پیدا شد
بالاخره یکی
‫یکی تونست بیاد بگه من هم شاید‬
‫ببین‬
‫شاید‬
‫شاید‬
‫هنوز نمیدونم‬
‫اومده جلوی من
‫میگه من شیطانم‬
‫من خود زن‬
‫خود خود زن‬
‫خود خود خالق‬
‫خود خود خود‬
‫که رفتم توی سه تا حرف‬

‫ولی تو چه میدونی‬
‫شاید من خود این سه حرفم‬
‫و الان دارم برات نقش خالق رو بازی میکنم‬
‫شاید خود خالقم‬
‫نقش خودمو رو بازی میکنم‬
‫تو در هر حال نمیدونی‬

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.