قطار نمی‌ایستد
سوت می‌‌کشد و رد می‌شود
مسافرش هر بار به پشت پنجره می‌آید
دستی تکان می‌دهد و می‌گوید
زود
زود
زود
دلم اما ایستاده
در ایستگاهی حوالی شهرک اسفند توقف کرد و دیگر تکان نخورد
نفهمید که مسافر، مسافر است
حتی اگر هر روز از شهرک اسفند رد شود

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.