بایگانی دسته: بلوط

اشتباهی دو تا مسکن خواب آور خوردم سرکار. یعنی سردرد داشتم اشتباهی اونو خوردم. الان حاضرم یه گوشم رو ببرن ولی بذارن من برم بخوابم! نمیدونم چرا گوش! فریودین ونگوک تئوریست پاسخ بدم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

پینول-قرارداد

«داشتم با خودم فکر می‌کردم که ای‌کاش یکی از اینها کنار می‌‌کشیدند. آن وقت من هم احساس گناه نمی‌کردم. بعد که همینطور داشتم به حرف صاحب‌خانه قبلی‌ات فکر می‌کردم که گفت خودش حاضر است کرایه خانه تو را بدهد اگر … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای پینول-قرارداد بسته هستند

اقا دیدید نود و نه درصد این پسرا اخر شب به ادم میگن که خونه خودته اگه خواستی بمون و بعدش میگن البته هر جور راحتی. ته دلشون هم از خداشونه دختره بمونه اما از اون طرف هم واقعا دلشون … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

از در خانه که آمدم بیرون و نشستم توی ماشین، همان‌جا ایمیل «تنک یو ایت واز وری نایس میتینگ یو» زدم. اسم هفت تا آدم را از صاحب‌خانه‌های قبلی و همکار و صاحب‌کار و منشی ردیف کردم که به اینها … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

داستان‌های پینول-۲

حمیرا حتی از من هم پرحرف‌تر بود. نیم ساعت نشد که داستان زندگی‌اش را تعریف کرد. من هم با هر جمله‌اش یک «وو» می‌گفتم و انگار می‌کردم که تا به حال چیزی در این مایه‌ها نشنیده‌ام. حالا مانده‌بودم که چطور … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای داستان‌های پینول-۲ بسته هستند

سه روزه بارون بند نمیاد. اولین باریه که هیچ‌کس گله نمی‌کنه. ملت بهم تبریک می‌گن. بسکه امسال این ولایت ما خشکسالی کشید. کاش یه هفته دیگه هم بباره.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

کاشکی آدمها همه لال بودن. یا کر. یا عاشق.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

کلبه پینول – (شاید قسمت اول)

ایمیل زدم که اصلا این خانه شما ساخته شده برای من. اصلا من همان آدمی هستم که برای تکمیل چرخه حیات این خانه نیاز است. من همان حلقه مفقوده داروینی این کلبه‌ام. حتی فراتر از آن، الان فکر می‌کنم تمام … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای کلبه پینول – (شاید قسمت اول) بسته هستند

طنزم می امد. ننوشتم. الان دردم میاد. نمی نویسم. عوضش یک شربت سرما خوردگی خوردم که فیل را از پا میاندازد. منتظرم مرا هم بیاندازد. از آن وقت هاست که پر از غر و غمم. نمی دانم کدامشان بیشتر. می … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

باور کنید من خودم می دانم نیم فاصله نداشتن و با ی و ک نوشتن این مدلی چقدر زشت است، اما من ماهاست کامپیوترهایم را بخشیده ام و یک موبایل فکستنی دارم برای ادامه زندگی. یک وقتهایی که خانه دوست … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند