بایگانی دسته: بلوط

سرم رو گرم کاشتن هندونه و کدو و خیار میکنم. عصرا که از سرکار میام کلبه، تمام راه با خودم فکر میکنم که برسم خونه بهش تکست میدم میگم بیا پیشم. به خونه که میرسم، میگم یه ذره دیگه. به … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

هنوز بی اینترنتم. دلم نوشتن طولانی میخواهد اما روی این موبایل و بدون نیم فاصله و با حروف عربی سخت است. کتاب زیاد خواندم، فیلم هم زیاد دیدم. امشب فیلم “عمر” را دیدم که داستان چند جوان فلسطینی است. دردش … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

هوای سنتاباربارایی در برکلی. احساس خوشبختی دارم وقتی اینطور با آفتاب و هوا محشورم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

یک هفته است دارم اسباب کشی میکنم. آدمیزاد فکر میکند وسیله ندارد، که ندارد، اما باید جمع و جور کند. خانه تازه که پزش را بعدا مبسوط خواهم داد، قفسه و کمد به قدر کافی نداشت. سه روز کمد ساختم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

این را نوشتم که توی رستوران با یکی از آشپزهایمان دعوایم شد. البته باور کنید حق با من بود. یعنی اینقدر اخلاقش بد بود که سه روز بعد از دعوایش با من اخراج شد. یک چیزی گفت و من هم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

کاری نکنید که مادرتان مرا عاق کند! بله. کار در سمساری کار بسیار جالبی است. اما حتما دلیلی دارد که انسان‌ها می‌خواهند دکتر و مهندس شوند. آن دلیل هم -البته که خدمت به بشریت و تغییر جهان نیست- بلکه پول … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

میخوام مثل قدیما دراز بکشم رویاى دونفره ببافم. هواى امروز مثل هواهاى سنتابارباراست. دلم تصورات عاشقانه اون موقع رو میخواد، اون بیقرارى و اون سکوت رو. اما دیگه نمیتونم تصور کنم. مرکز خیالبافى مغزم خراب شده. بعیده تعمیر بشه. وقتى … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

دلم عاشقانه آرام میخواد.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

مامانم میگه واسه کار تو سمساری فوق لیسانس لازم داشتی؟ *حرف حق جواب نداره خب!

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

عشق ممنوعه

(اینو نویسنده وبلاگ جایی دیگر نوشته. من امروز برای یه روزنامه انگلیسی در مورد این ویدو نوشتم و الان دیدم که نکات اون مقاله و این نوشته تقریبا یکی هستند. به جای ترجمه اون مطلب به فارسی، اینو میذارم اینجا. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای عشق ممنوعه بسته هستند