بایگانی دسته: بلوط

رفیقش بهم گفت: اول تکلیف خودتو معلوم کن. من خنده ام گرفت. من تکلیفی ندارم. همینه که هست. همینه که بوده. که تو جونم رخت بشورم و رویا ببیافم که یه بار دیگه به هم میپیچیم. من تکلیفم از اول … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

من از جک و جونور نمیترسم. یعنی در حالت عادی سوسک و عنکبوت میبینم، خیلی متمدنانه برخورد میکنم و برشون میدارم میبرم بیرون از خونه. یکی دوتا اگه ببینم. این داستانها مال قبل از دوران روستانشینی و کشاورزی بود. الان … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

شب‌ها از اینجا صدای قورباغه می‌آید. پایین حیاطم یک رودخانه است. کنار کلبه هم یک حوض ماهی دارم. صدای قورباغه می‌آید. یک روز حمیرا آمد و گفت که چطور باید به قورباغه ها جوب بدهم. کور شوم اگر دروغ بگویم. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

تمام روز پیچ دسته بندی کردم. در دسته بندی پیچ‌ها، دو نوع اصلی داریم. یکی که سرشان یک خط دارد و یکی دیگر که سرشان دو خط متقاطع دارد. به اولی می‌گویند کله صاف و به دومی می‌گویند پیچ فیلیپس. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

یک ماهه “بیش فعال” مدامم. (هایپر میگم دیگه. قبول؟) من در حالت عادى از همه کسانی که میشناسم هایپر ترم. نه تنم راحته نه کله ام. حالا دیگه وقتی خودم میگم که هایپرم یعنی وضع خیلی خرابه. پایین هم نمیام … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

نو تویى سال کهنه میشود

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

با همه زجرى که داره و دردى که جونم رو تا جنون میبره، دیدنش جونم رو جارى مى کنه. من عاشق صداى خنده های تو ام. عاشق صداى خنده های تو.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

عاشق خندهاشم

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

اینقدر من با این کچلها رفت و آمد کردم امروز تو دستشویی یکی سشوار دیدم، کلی تعجب کردم که هنوز اینا وجود دارن!

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

خب آخه چرا آدم رو تو همچین موقعیتی میذارید که مجبور شه دروغ بگه. حالا واسه شما چه فرقی میکنه. نتیجه اش که یکیه. چیکار دارید حالا چون دلش میخواد شب میمونه یا چون تنبله رانندگی کنه بره خونه اش. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند