رفیقش بهم گفت: اول تکلیف خودتو معلوم کن. من خنده ام گرفت. من تکلیفی ندارم. همینه که هست. همینه که بوده. که تو جونم رخت بشورم و رویا ببیافم که یه بار دیگه به هم میپیچیم. من تکلیفم از اول وقت رویا بوده. جونم دردشو داره.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.