اون وقتی هست که فکر می‌کنی خوابیده، آهسته می‌ری زیر ملافه‌ها و یواشکی‌تر تنت رو می‌چسبونی بهش. نه دلت میاد بیدارش کنی، نه دلت میاد بغلش هدر بره. بعد آروم خودتو جا می‌کنی توی بازوهاش و پشتتو می‌کنی بهش که بخوابی. اون وقتی که دستش شروع می‌کنه به لمس‌کردنت. اون سکوت اون لحظه، اون مور مور شدن اون لحظه…

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.