فلسفه حجاب یه فلسفه سرکوب‌گره. (اینکه تو خودتو بپوشون که کس دیگه به گناه نیافته)
حالا اگه اینو خود طرف انتخاب کرده باشه ( در معنای «خود» و «انتخاب» باید خیلی دقت کرد) چیزی از فلسفه سرکوبگرش کم نمی‌کنه. مثل اینه که من بگم من خودم انتخاب کردم بچه‌ام رو کتک بزنم یا من خودم انتخاب کردم فلانی رو سرکوب کنم و چون می‌تونم اینکار رو می کنم. اینکه حالا شما بخواهی بری تو بحث تناسب فرهنگی یه چیز دیگه است. اینکه خط و مرز احترام به فرهنگ‌ها چی باید بشه هم یه بحث اخلاقی دیگه است. یعنی به نظر من همه اینها کاغذ کادوهای قشنگی‌اند برای اینکه اصل مطلب پوشیده بشه.
حجاب سیاسی رو هم می‌فهمم و کارکردش رو هم می‌دونم. اونم مثل اینه که آدم بگه من به خودم ضرر میزنم که به یک هدف بزرگتر برسم. مثل اعتصاب غذا. فقط مسئله‌ای که هست اینه که یه وقت خود اون هدف بزرگتر از مرگ شما در اثر اعتصاب غذا یا سرکوب شما به عنوان آدم محجبه بدش نمیآد.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.