بایگانی سالانه: 2011

هی اینو می‌خونم از اول هی گریه می‌کنم از اول (+) مال دل تنگه. مال دل تنگه

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

درد داره می‌دونی هر دفعه فشارش می‌دی بیشتر درد می‌گیره حالا که گفتی اینجا رو نمی‌خونی دیگه اما درد داره. خیلی درد داره. اینقدر فشار نده.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

بدنم باهام قهر کرده. بد باش تا کردم. می‌دونم خیلی بد باش تا کردم. هر بلایی این مدت تونستم سرش آوردم داره تلافی میکنه بد هم داره تلافی می‌کنه شوخی شوخی ممکنه تصمیم بگیره دیگه برنگرده من که نمی‌تونم برم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

بچه همسایه گریه می‌کنه خیلی بلند، خیلی خیلی بلند.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

شانزدهم ژوئن دوهزار و یازده

تابستانی در قرن‌ها قبل

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای شانزدهم ژوئن دوهزار و یازده بسته هستند

یادداشت‌های پراکنده در سفر-۱۷

تا صبحش باهم مسئله ریاضی حل کرده بودیم. چرا ریاضی؟ چرا مسئله؟ چرا کلاس درس؟ نمی‌دانم. خواب بود. اما هر چه بود بهترین جلسه مسئله حل‌کنی عالم بود. اصلا همین که کنارش بودم مغزم مشغول خودش و ریاضی بود خوب … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای یادداشت‌های پراکنده در سفر-۱۷ بسته هستند

پانزدهم ژوئن دوهزار و یازده

از دوهزار مایل جاده باز برگشته‌ام به خانه‌ام، با مغز و جانی کاملا کاملا به گا رفته از دو هزار مایل صدای این بشر.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای پانزدهم ژوئن دوهزار و یازده بسته هستند

چهاردهم ژوئن دوهزار و یازده

باشد. قبول. اعتراف می‌کنم که عاشق این بازی شدم در سرم، نه عاشق تو اما این را هم، بسیار متکبرانه، اعتراف می‌کنم که به طور خطرناکی خوب بازی می‌کنم. از خود جده‌ام هم بهتر اغواگری می‌دانم. حواست باشد، وا بدهی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای چهاردهم ژوئن دوهزار و یازده بسته هستند

سیزدهم ژوئن دوهزار و یازده

June 13, 2011 Klamath River, CA (+)

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای سیزدهم ژوئن دوهزار و یازده بسته هستند

دوازدهم ژوئن دوهزار و یازده

Crescent City, CA June 12, 2011 (+)

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای دوازدهم ژوئن دوهزار و یازده بسته هستند