بایگانی روزانه: 5 نوامبر 2011

پنجم نوامبر دوهزار و یازده

یه روز مامان بزرگا و بابا بزرگای منم زمین می‌خورن. مثل همین کارتونه. دستاشون سرد می‌شه و لبخندی نیست دیگه وقتی در باز میشه و کسی نیست که بهم بگه تلا بلا مه کش وچه جان. نه ساله ندیدمشون. دارم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای پنجم نوامبر دوهزار و یازده بسته هستند