بایگانی روزانه: 7 سپتامبر 2011

هفتم سپتامبر دو هزار و یازده

زنگ می‌زنه می‌گه به مامانت یه چیزی بگو. می‌گم باز چی شده؟ می‌گه شب مهمون داریم. من می‌گم اون ماهی هشتاد سانتی رو که گرفتم درست کنیم، اون می‌گه شصت سانتیه کافیه. می‌خواد آبروی منو ببره. مامانم از اونور داد … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای هفتم سپتامبر دو هزار و یازده بسته هستند