بایگانی روزانه: 12 می 2011

آها وقت گرفتم برم جرم‌گیری حالا دیدی یه وقت خواستی پیدا بشی منو هم ببوسی اما لطفا زودتر از آخر ماه پیدا نشو نوبتم بیست و پنجمه

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

به جای ادم‌کشی رفتم دندون‌پزشکی زر می‌زدم خب بعد پیاده اومدم خونه رفتم سر راه چنگک لی رو قرض گرفتم یه حال اساسی دادم به باغچه و شمعدونی‌ها عرق کردم سم زدایی بشم درخت لیمو دیگه چوب نمی‌خواد کنارش خودش … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

این مرکز نانو تکنولوژیه امسال یه میلیارد دلار پول گرفته از دولت داره تحقیق می‌کنه که چطور نانو تکنولوژی رو وارد زندگی مردم کنن لابد می‌خان چیپ بذارن تو دستمون که کجا می‌ریم یه یه چیزی مثل پوزه بند که … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

تا حالا پنیک اتک رو پس کردید اول فکر می‌کنید چیزی نیست یه ذره نفس می‌خواهید بعد یه دفعه شونه‌های آدم سنگین می‌شه همه وزن عالم می‌شینه رو شونه آدم بعد فکر می‌کنید ضایع بدبخت سی سالته بیست و پنج … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

یکی هست اختیار منو بگیره دستش بگه فلان ساعت بیدار شو اینا رو بخور این ساعت تا اون ساعت فقط بنویس کامپیوترت رو باز کن فقط برو سایت کتابخونه قهوه نخور دوا نخور قبضامو بده مایل‌های هواپیماها رو درست کنه/ … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

کلاس که تموم بشه می‌رم خونه یه کوفتی می‌خورم که بخوابم می‌لرزه تنم. ناارومم می‌رم نای کویل یا یه چی پی‌ام داری می‌خورم می‌خوابم تو راه هم این‌ کامپیوتر رو می‌ندازم تو اقیانوس آدمای توی کامپیوتر همه غرق می‌شن قبلش … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

می‌دونی مشکل من با تئوری چیه تئوری‌ها آدم‌ها رو می‌ذارن تو یه فضای انتزاعی بعد میان می‌گن خب اگه تو این فضای انتزاعی فلان و فلان بشه، بهمان هم می‌شه با عقل هم جور می‌شه آدم قبول می‌کنه تئوری رو … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

دوازدهم می دوهزار و یازده

آروم باش آروم باش آروم باش آروم باش

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای دوازدهم می دوهزار و یازده بسته هستند

الان داشتم تنهایی-بازی می‌کردم بازی تنهایی-بازی یه بازی هست که وقتی تنهایی با خودت می‌کنی خودارضایی روحی مثلا شب فرهنگی ایرانی‌ها بود تو دانشگاه بعد برنامه شام کباب می‌دادن یه صف درس شد اوه به چه طولانی من و یه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند