بایگانی روزانه: 18 ژانویه 2009

برای درد کلمه داریم، برای لذت، برای عشق،‌برای مرگ برای همه‌شان کلمه ساخته‌ایم. کتاب نوشته‌ایم. شعر گفته‌ایم. خودمان را تعریف کردیم. شناساندیم. هرکس کلمه بیشتر می‌داند، شناخته‌شده‌‌تر است. کلمات سخت، سنگین، پرطمطراق از بی‌کلامی ترسیدیم. از سکوت ترسیدیم. سکوت وحشت … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

Cafe Mishka’s

-یک لیوان چای سیاه لطفا بدون کلام یک لیست می‌گذارد روبرویم. چای‌های روسی. -من که نمی‌دانم اینها چیست. یک چای تلخ تند باشد. یک اسمی را می‌گوید و من بدون اینکه بدانم چیست می‌گویم همان خوب است.می‌پرسد «لهجه‌ات کجایی‌است؟» -ایرانی. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای Cafe Mishka’s بسته هستند