مرا در توییتر دنبال کنید
توییتهای منبلوط را در ایمیل بخوانید
بایگانی روزانه: 14 آوریل 2008
تا همین چند لحظه قبل – قبل از اینکه کامپیوترم درست در لحظه دست به کیبرد شدنم فریز کند- آنقدر عصبانی بودم که میتوانستم گردن کسی را با دندانهایم بجوم. دست درد – همان دست درد قدیمی معروف- هم بعد … ادامهی خواندن
منتشرشده در بلوط
دیدگاهها برای بسته هستند
برگ و رنگ و سنجاب
میآیند به چشمهای آدم زل میزنند و سرشان را خم میکنند و تا چیزی نگیرند ول کن معامله هم نیستند. یک بسته بیسکویت شکلاتی گذاشتهام در جیب کوچکی در کیفم که شرمنده این چشمها نشوم. این هم به جای برگ … ادامهی خواندن
منتشرشده در بلوط
دیدگاهها برای برگ و رنگ و سنجاب بسته هستند
رمیدن
من هیچوقت بزرگ نمیشوم. شاید چون خودم نمیخواهم. اما از آن بیشتر نمیخواهم اهلی شوم. از همین جا انزجار خود را از هر گونه قلاده و طویله اعلام میکنم. امنیت زندگی در طویله با علوفه آماده و بعضا غذای گرم … ادامهی خواندن
منتشرشده در بلوط
دیدگاهها برای رمیدن بسته هستند