بایگانی ماهیانه: فوریه 2008

یک سوال سخت

بهترین درمانی که برای درد بهم خوردن یک رابطه عاشقانه می‌شناسید چیست؟ بهم خوردن یک رابطه حتی اگر عاشقانه هم نباشد و فقط از روی عادت و تکرار هم باشد دلپسند نیست چه برسد به وقتی که یک رابطه دوستانه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای یک سوال سخت بسته هستند

زنده باد روزمرگی

تا لنگ‌های این دختر ما دوباره هوا نرفته ما یک چیزی بنویسیم. ۱. زنده باد روزمره نویسی. گوربابای مردم! ۲. دیشب برادر کوچیکه – اصولا من یه دونه برادر بیشتر ندارم- فرمودند که تابستان قصد دارند بروند ایران. ما هم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای زنده باد روزمرگی بسته هستند

یکشنبه‌‌ها با برگ و رنگ

بهار نزدیک است

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای یکشنبه‌‌ها با برگ و رنگ بسته هستند

زندگی در باد از دریچه چشم یک سوسک

باد شدیدی می‌وزید. برق قطع شده بود و صدای آژیر آمبولانس هم کما بیش شنیده می‌شد . لابد برای کسانی بود که در آسانسور گیر افتاده بودند. دوستم گفت فکر کن الان یک سوسک بودی که از قضا همین امروز … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای زندگی در باد از دریچه چشم یک سوسک بسته هستند

میم

مارتا امروز تعطیل بود. صبح آنقدر خوابید که دیگر خودش هم حوصله اش سر رفت. بیدار شد. حمام کرد و بعد نشست روی کاناپه اش. همانطور حوله پیچ. هی فکر کرد کجا برود که زیاد مجبور نباشد بنزین بسوزاند. هم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای میم بسته هستند

لبخندی از روی شادی در روزی ناشاد

جایزه‌ی معتبر بنیاد اولاف پالمه در سال ۲۰۰۷، به ژورنالیست و فعال جنبش زنان ایران، پروین اردلان اهداء شد. اردلان از پایه‌گذاران مرکز فرهنگی زنان و از اعضای اولیه کمپین یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز است. او که … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای لبخندی از روی شادی در روزی ناشاد بسته هستند

تنها کسی که تو این دنیا احتیاج به توجیه شدن داره خود آدمه. تا وقتی خود آدم با یه حقیقتی با یه مسله ای کنار نیومده فکر می‌کنه باید زمین و زمان رو توجیه کنه. در صورتیکه تنها کسی که … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

یکشنبه‌ها با برگ و رنگ

این عکس را روجا در ساحل سنتاکروز گرفته. من آن‌را با اجازه روجا تقدیم می‌کنم به یک ایستگاه قطار و خاطره شیرنش برای دو دوست.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای یکشنبه‌ها با برگ و رنگ بسته هستند

همینطوری

چینی‌ها ضرب‌المثل خوبی دارند. می‌گویند کسی به سگ مرده لگد نمی‌زند. نمی‌دانم چرا امروز به یاد این ضرب‌المثل افتادم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای همینطوری بسته هستند

یک روزمره طولانی

۱. قرار بود آخر هفته گذشته به دو عزیز در جایی آنور دنیا زنگ بزنم. یادم هم بود. مریض بودم. سرمای سخت. صدایم در‌نمی‌آمد. گفتم بخوابم شاید بهتر‌ شوم. دو روز گذشت و من زنگ نزدم. بعدش آنقدر شرمنده بودم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای یک روزمره طولانی بسته هستند