عزیزی دیروز ایمیل زد که اینجا رو می‌خونه و کارش درست کردن وبسایت هست و اگه کاری باشه مایل هست که همکاری کنه.
گفتم دمت گرم و مرسی. کجایی. گفت ایران.
***
در فرم‌های اداری برای ثبت ARTogether در ایالت کالیفرنیا – و همینطور در فرم‌های مالیاتی- ازم پرسیده بودند که آیا کسی در خارج از آمریکا با این سازمان کار (با پرداخت یا داوطلبی) می‌کنه یا نه. جواب من نه بود.
تصورم این بود که اگه بعد این شرایط تغییر کرد و مثلا من فرضا تصمیم گرفتم با گروهی در یک کشور دیگه کار کنم، اونوقت گزارش می‌دم. اما آیا من می‌رم گزارش بدم کسی از ایران داره با این پروژه کار می‌کنه؟ واقعیتش اینه که اینقدر وزن پشت این اسم در این مملکت وجود داره که من ترجیج می‌دم سراغش نرم. درسته که نه پرداخت قراره انجام بشه و تقریبا به طور صد درصد کسی نمیاد چک کنه که حالا مثلا کارهای این وبسایت (در میان میلیاردها وب‌سایت موجود) داره از کجا انجام میشه. اما وقتی پروژه، پروژه خود آدم هست، باید به هزارتا چیز محال فکر کنه. واقعا هم محال.

***
اما اگه بخوام صادق باشم، غیر از دلیل بالا یه دلیل دیگه هم وجود داشت که به این آدم عزیز که لطف کرد، زحمت کشید و ایمیل زد و پیشنهاد همکاری داد گفتم نه. واقعیت قضیه اینه که من این آدم رو نمی‌شناسم. (می‌دونم که داره الان اینجا رو می‌خونه و ممکنه ناراحت هم بشه از اینکه اینقدر دارم رک حرف می‌زنم. اما من دارم اینجا از همه مراحلی که دارم برای این کار انجام می‌دم می‌نویسم. نمی‌خوام رو راست نباشم.) من نمی‌تونم رمز کاربری وب‌سایت رو بدم دست کسی که نه می‌شناسمش و نه امکان پیگیری‌اش رو دارم. درسته که از همه چی بک آپ وجود داره و همه چی -اگر هم از بین بره- قابل بازگردوندنه، اما من نمی‌خوام ریسک کنم. یعنی امکاناتشو ندارم که ریسک کنم.
اما ازش خواستم که لطفا نگاه تخصصی به وب سایت بندازه و بهم بگه که به نظرش چطور میشه کار رو بهتر کرد.
***
پوریا، ازت ممنونم که بهم پیشنهاد کمک دادی. می‌خوام بدونی این برام خیلی ارزشمنده. اما امیدوارم دلایل من رو هم درک کرده باشی. وقتی کار، کار خود آدم هست و داره زیر هر لحظه‌اش یه جوری استخونش رو خورد می‌کنه، باید به هزارتا امر محال فکر کنه تا جلوی کار اضافه گرفته بشه. امیدوارم دلایل منو هم درک کنی و نرنجی.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.