آدمها که میروند توی رابطه، دیگر برای بدست آوردن هم زحمتی نمیکشند. میدانید میخواهم چه بگویم؟ تو میروی بیرون و میدانی که شب را در هر حال با هم خواهید گذراند. فقط هم به این شب با هم بودن نیست. کل این فرایند است. آدم وقتی میرود بیرون و دلش کسی را میخواهد، برای بدست آوردنش، (به خاطر اینکه کلمه بهتری الان ندارم استفاده کنم) زحمت میکشد. حواسش به حرف زدنش، به رفتارش، به رقصش، به نوشیدنش، نمیدانم. حواسش هست و به طور فعالانه میخواهد که با آن طرف وقت بیشتری را بگذراند. یا یک بازی را با هم از اول شروع میکند که به آخر شب ختم میشود. آدم که برود در رابطه، اغلب، این بازی از بین میرود. باید به طور مرتب آدم به خودش یادآوری کند، به طرفش هم، که باید همدیگر را «بدست بیاورند.» هر دفعه. برای هر عشقبازی.
مرا در توییتر دنبال کنید
توییتهای منبلوط را در ایمیل بخوانید