همجنسگرایی! مسئله این است. (۷)

همجنسگرایی! مسئله این است. (۱)
همجنسگرایی! مسئله این است. (۲)
همجنسگرایی! مسئله این است. (۳)
همجنسگرایی! مسئله این است. (۴)
همجنسگرایی! مسئله این است. (۵)
همجنسگرایی! مسئله این است. (۶)
رابطه همجنسگراها فقط بر پایه سکس هست و به خاطر خود فرد نیست.
جرویس: خوب مثلا این خونه های دسته جمعی همجنسگراها تو سان فرانسیسکو رو ببین. همجنسگراها با افرادی که فقط همون یه دفعه اونجا دیدنشون سکس میکنن و بعدش هم خداحافظ. از هم سو استفاده میکنن. این یه رابطه صحیح و بر پایه شناخت مقابل یا علاقه نیست. همونطوری که امانوئل کانت میگه با مردم باید جوری برخورد کنیم که میخواهیم با خودمون برخودر بشه. رابطه با مردم باید به خاطر خودشون باشه. رابطه یک زوج باید بر پایه شناخت و عشق باشه نه فقط برای یه منظور خاص. این رابطه فقط به خاطر چند دقیقه سکس هست. این یعنی بی بند و باری.
خدا: تو خیلی زیرکی و من به این معترفم. اما نمیتونی متقاعدم کنی. بذار یه جادویی بکنیم. این تو این لرد کوینتون که چیزهای جالبی برای تو داره.
خدا دستاش رو به هم زد . یه ابر سفیدی تشکیل شد و لرد کوینتن از توش قدم زنان بیرون اومد. خدا بادی به غبغبش انداخت و گفت: لرد! این دوست من جرویس اعتقاد داره که رابطه انسانها فقط به خاطر یه موضوع خاص باشه. رابطه نمیتونه جزیی باشه. انسانها باید به خاطر هم با هم ارتباط برقرار کنن و این رابطه در تمام جهات باشه. جرویس میگه که احتمال کمتری وجود داره که همجنسگراها یه رابطه طولانی مدت و عمیق داشته باشن. بر عکس بیشتر امکانش هست که رابطشون فقط بر مبنای سکس حتی با افراد کاملا غریبه باشه. اونهم نه بر اساس شناخت و علاقه که بر اساس هوی و هوس. آیا ایرادی به نظریه وارده؟
لرد کوینتون: این درسته که یه رابطه طولانی مدت, اخلاقی و عمیق انسانی بین همجنسگراها کمتر معمول هست اما این قضیه چقدر مهمه؟ اصلا چرا باید اهمیت داشته باشه ؟ اگه من یه وقتهایی برم زمین تنیس و با یکی یه ساعت بازی کنم و بعد هم باهم یه آبمیوه ای بخوریم و هفته بعد هم اصلا نبینمش, یا ببینمش و باهاش بازی نکنم, آیا این من رو بی بند و بار میکنه؟ اینجا هم رابطه من با این فرد فقط بر اساس یه موضوع خاص هست. نه شناختی هست, نه علاقه ای و نه عشقی. یه رابطه کوتاه مدت فقط برای باز تنیس. آیا این غیر اخلاقی هست؟
جرویس: صبر کن ببینم. سکس که مثل تنیس نیست. نقش سکس تو زندگی خیلی مهمتر از تنیس هست.
لرد کوینتون: جز برای یه سری از دیوانگان تنیس, سکس برای بقیه مردم تو زندگی مهمتر از تنیسه. اما باز هم دلیل نمیشه که همجنسگراهایی که رابطه اشون بر پایه سکس هست رو محکوم کنیم. اونوقت باید اون بازیکنهای تنیس رو که هر هفته با یکی بازی میکنن رو هم محکوم کنیم. پس اونها هم قبل بازی باید بیان یه سال صرف کنن تا همدیگه رو بشناسن و تصمیم بگیرن که باهم زندگی کنن تا آخر عمرشون فقط به خاطر اینکه یه بار تنیس بازی کنن.
خدا باز هم دستاش رو بهم زد و اینبار لرد و اون ابر باهم ناپدید شدن. بعد هم روش رو به جرویس کرد و گفت: دیدی که شاید درست باشه که بعضی از همجنسگراها از هم فقط برای سکس سواستفاده میکنن. این درسته که بعضی از همجنسگراها موقعیت داشتن یه رابطه طولانی مدت و ثابت رو از دست میدن. اما از دست دادن موقعیت که غیر اخلاقی یا غلط نیست. هست؟
جرویس دیگه درمونده شده بود. به خدا زل زد و گفت: اما من فکر میکنم تو به طور قطع همجنسگراها رو مجازات میکنی.
خدا: اگه دوتا آدم عاقل و بالغ تصمیم بگیرن که یه رابطه جنسی داشته باشن چرا من باید مجازاتشون کنم؟ در ضمن تو حتی نتونستی یه دلیل قانع کننده بیاری که این رابطه داره ملکوت من رو خراب میکنه. سکس همجنسگراها نه به بقیه لطمه میزنه نه به خودشون. پس چرا باید بندگانم خودشون رو از وارد شدن به رابطه ای که دلشون میخواد منع کنن؟
( ادامه داره)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سپهر تو نظری که برام نوشت به یکی از نوشته های خودش لینک داد که به نظرم خیلی جالب اومد. اینجا اضافه اش میکنم برای مطالعه بیشتر. ممنونم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.