هذیان- وقتی بین شنبه و یک‌شنبه

ببین بلوط جان.
ننال وقتی جرات نالیدن نداری. چرت و پرت نگو وقتی شهامت حتی با خودت تکرار کردنش را نداری. تو مرضی گرفتی که حتی از گفتن اسمش می‌ترسی. آنوقت دنبال علاج اینجا می‌گردی؟ خودت را مسخره کردی یا صفحه‌ات را؟ بعد از اینهمه وقت ننوشتن و چرت نوشتن آمدی اینجا می‌خواهی بگویی یاد دوران راهنمایی و عاشق شدن با ابی و دیوانگی‌های دبیرستان بخیر؟ خجالت بکش آدم گنده. یک کم خجالت بکش از خودت و از صفحه‌ات و از دلت.
یا تعطیل کن برو پی کارت یا راهش را پیدا کن که بیایی و بنویسی که چه مرگت است و دلت چه می‌خواهد و یا حتی نمی‌خواهد. این مدل مستی و پک‌زدن و دل به دریا زدن امتحان کردن همه‌چیز جایی که نباید دهانت را باز می‌‌کند و آنوقت خودت هم حتی تصورش را نمی‌توانی بکنی که چه بروزت خواهد آورد.
این آهنگ‌ها از کجا آمده‌اند که من در تمام این سال‌ها نشنیده بودم؟ کی این‌ها را خوانده بود که من حتی نشنیده بودم. من از تو حرف می‌زنم. شب عاشقانه می‌شود. تو را ادامه می‌دهم همین ترانه می‌شود. ….
در حال زیبا شدنم. در حال زیبا شدنم.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.