پرده اول:
آقای محمدی دوست پدرم دو زنه است. من خیلی بچه بودم. یادم است که مادرم دوست نداشت ما با آنها رفت و آمد کنیم. از یک جایی دیگر نبودند در زندگی ما. دبیرستان بودم. یک دختری مرتب به من نگاه میکرد. یادم آمد از جایی میشناختمش ولی کجا را نمیدانم. خودش یکروز آمد به من گفت که ما وقتی بچه بودیم باهم بازی میکردیم. بعد که خودش را معرفی کرد، فقط یادم میآمد که آقای محمدی همان مرد دو زنه است که مادرم دیگر نخواست ما با خانوادهاش رفت و آمد کنیم. دختر از زن اول بود. از سال سوم دبیرستان دیگر به مدرسه نیامد. یک روز به من گفته بود که از خانوادهاش چیزی یادم هست یا نه. من خودم را به فراموشی زدم و گفتم نه. هیچی. لبخند زد.
پرده دوم:
حقوق میخوانم. حقوق مدنی و خانواده. پسرهای کلاس میخندند و من انگار از دنیای دیگری آمدهام بهت زده به مادههای قانونی که باید برای امتحان حفظشان کنم خیره میشوم. مهرانگیز کار کتابی دارد به نام «حقوق سیاسی زنان ایران» وقتی به موانع توسعه سیاسی زنان نگاه میکنم، برایم قابل فهم میشود که چرا قوانین مدنی ما برای زنان اینقدر میلنگد. حلقههای یک زنجیر پیوستهاند.
پرده سوم:
سندرا به من میگوید که دوست پسر ایرانیاش را ول کرده. یعنی اول فهمیده که پسر با کس دیگری هم هست. بعد هم تصمیمش را گرفته و رابطه چهارسالهاش را بهم زده. سندرا از من میپرسد که آیا این درست است که در ایران مردها میتوانند با هرچند زن که میخواهند ازدواج کنند؟ سندرا از من میپرسد چطور است که من میتوانم به یک مرد ایرانی اعتماد کنم.
پرده چهارم:
استاد کلاس جامعهشناسی خاورمیانه از ازدواج موقت در شیعه میگوید و از ایران مثال میزند که صیغه را به طور قانونی قبول کرده و دولت جدید احمدینژاد سعی در اشاعه آن دارد. من در وبلاگم از خجالتم مینویسم و اینکه چطور سرکلاس باید سه باره تاکید کنم که اینها درست نیست و فرهنگ جامعه ایران صیغه را محترم نمیشمارد. نظرات خوانندگان شوک وارد میکند. این همه آدم واقعا طرفدار صیغهاند؟ دوستان روشنفکرم به من میگویند که برو بگرد چرا استادت باید بگوید در ایران صیغه است؟ آیا این توطئه نیست؟ من متهم به سیاهنمایی و استادم -لابد- متهم به اتهام مخملی میشود. آنهم از سوی دوستان روشنفکرم. من فکر میکنم اگر استاد جامعه شناسی در مبحث خانواده درشیعه از صیغه در ایران حرف بزند، لابد دستنشانده آمریکا است. ما که در ایران این حرفها را نداریم.
پرده پنجم:
چهارهفته است که تقریبا به طور شبانه روزی سر و کارم با این لایحه است. فکر کنم الان تمام پنجاه و سه بنده آن را بتوانم از حفظ بگویم. رفتم از قانون سال ۱۳۴۶ و ۱۳۵۳ دوباره شروع کردم به خواندن تا ببینم از کجا به کجا رسیدیم. با خیلیها حرف زدم، ایمیل ها نوشتیم و چتها کردیم. این لایحه صدای زنهای دولتی را هم در آورده، هر چند از هشت زن نماینده ظاهرا چهار زن با آن موافقند. کدامشان بود که در جواب -فکر کنم- محبوبه که پرسیده بود اگر شوهر دخترخودتان دو زن بگیرد جواب داده بود این سوال را از من نکن؟
پرده ششم:
این لایحه به جای اینکه چند همسری را محدود کند، حتی آن را تسهیل میکند، بر مهریهای که هنوز وصول نشده مالیاتی میگذارد که زن باید بپردازد، شرایط حضانت و تابعیت را سختتر میکند و موارد مبهم زیادی دارد که اختیار عمل را بیش از پیش به قاضیانی میدهد که کمتر دیده شده به نفع زنان حکمی صادر کنند. قانون باید صریح باشد و جای تردید باقی نگذارد نه اینکه به هرکس اجازه تعبیری متفاوت با دیگری بدهد. تا حالا حرف و حدیثها این بود که این مجلس این لایحه را فعلا بررسی نمیکند- بسکه آقایان خودشان فهمیدهاند چقدر اعتراض زیاد است- اما ظاهرا ما زیاد خوشبین بودیم. لایحه شاید همین هفته به صحن علنی مجلس برود و با ترکیب کنونی مجلس امکان تصویب شدن هم وجود دارد. درست است که واقعا درصد کمی از مردان ایرانی هستند که بخواهند بروند از تسهیلات این قانون استفاده کنند، اما چرا باید قانونی باشد که اینهمه نقاط مبهم به نفع بخشی – نه همه- مردان جامعه و به ضرر همه زنان جامعه باشد؟ چرا قانون باید فرهنگ را به عقب برگرداند؟
پرده هفتم:
با زنی حرف میزدم که قاضی به راحتی اجازه طلاق را -حتی بعد از اینکه فهمیده بود شوهر بدون اجازه او زن دوم گرفته – نمیداد. میگفت قاضی میگفت شما که خانهتان دوتا اتاق دارد و بعد با خنده گفته بود حالا یک چند ماهی بگذار شوهرت چهارشب پیش او برود، سه شب پیش تو. در عوض کارهای خانه را بده او بکند!
ما با همچین آدمهایی طرفیم ( با عرض معذرت بابت سیاهنمایی) آنوقت اگر این قانون بشود با این همه نقاط مبهم، تکلیف زنان مانند این زن چه خواهد شد؟ تازه این مال وقتی بود که قانون اجازه طلاق را هم به او میداد
****
صنم گفته که بنویسم در مورد این لایحه. من اینجا و اینجا نوشتهام و مطالب بعدیام هم در راه است. وبلاگ من در ایران فیلتر است و فکر نمیکنم خواننده چندانی هم داشته باشد، اما یک بروشوری تهیه شده از سوی برخی از فعالان زنان که در آن از مردم میخواهند آن را برای نمایندگانشان بفرستند تا به این لایحه رای ندهند.
من نمیدانم چطور باید کسی را به این بازی دعوت کرد. این بازی نیست. یک عقبگرد فرهنگی است. اگر نگران آن هستید، حتی اگر این قانون زندگی شما را متاثر نکند، بنویسد. قانون و فرهنگ یکدیگر را به طور برابر میسازند و شکل میدهند. باید نگران باشیم.
-
بایگانی
- جولای 2023
- ژوئن 2020
- می 2020
- آوریل 2020
- مارس 2020
- سپتامبر 2019
- جولای 2019
- مارس 2019
- فوریه 2019
- ژانویه 2019
- نوامبر 2018
- اکتبر 2018
- سپتامبر 2018
- آگوست 2018
- جولای 2018
- آوریل 2018
- مارس 2018
- فوریه 2018
- ژانویه 2018
- دسامبر 2017
- نوامبر 2017
- اکتبر 2017
- سپتامبر 2017
- می 2017
- آوریل 2017
- مارس 2017
- فوریه 2017
- ژانویه 2017
- دسامبر 2016
- نوامبر 2016
- اکتبر 2016
- سپتامبر 2016
- آگوست 2016
- جولای 2016
- ژوئن 2016
- می 2016
- آوریل 2016
- مارس 2016
- فوریه 2016
- ژانویه 2016
- دسامبر 2015
- نوامبر 2015
- اکتبر 2015
- سپتامبر 2015
- آگوست 2015
- جولای 2015
- ژوئن 2015
- می 2015
- آوریل 2015
- مارس 2015
- فوریه 2015
- ژانویه 2015
- دسامبر 2014
- نوامبر 2014
- اکتبر 2014
- سپتامبر 2014
- آگوست 2014
- جولای 2014
- ژوئن 2014
- می 2014
- آوریل 2014
- مارس 2014
- فوریه 2014
- ژانویه 2014
- دسامبر 2013
- نوامبر 2013
- اکتبر 2013
- سپتامبر 2013
- آگوست 2013
- جولای 2013
- ژوئن 2013
- می 2013
- آوریل 2013
- مارس 2013
- فوریه 2013
- ژانویه 2013
- دسامبر 2012
- نوامبر 2012
- اکتبر 2012
- سپتامبر 2012
- آگوست 2012
- جولای 2012
- ژوئن 2012
- می 2012
- آوریل 2012
- مارس 2012
- فوریه 2012
- ژانویه 2012
- دسامبر 2011
- نوامبر 2011
- اکتبر 2011
- سپتامبر 2011
- آگوست 2011
- جولای 2011
- ژوئن 2011
- می 2011
- آوریل 2011
- مارس 2011
- فوریه 2011
- ژانویه 2011
- دسامبر 2010
- نوامبر 2010
- اکتبر 2010
- سپتامبر 2010
- آگوست 2010
- جولای 2010
- ژوئن 2010
- می 2010
- آوریل 2010
- مارس 2010
- فوریه 2010
- ژانویه 2010
- دسامبر 2009
- نوامبر 2009
- اکتبر 2009
- سپتامبر 2009
- آگوست 2009
- جولای 2009
- ژوئن 2009
- می 2009
- آوریل 2009
- مارس 2009
- فوریه 2009
- ژانویه 2009
- دسامبر 2008
- نوامبر 2008
- اکتبر 2008
- سپتامبر 2008
- آگوست 2008
- جولای 2008
- ژوئن 2008
- می 2008
- آوریل 2008
- مارس 2008
- فوریه 2008
- ژانویه 2008
- دسامبر 2007
- نوامبر 2007
- اکتبر 2007
- سپتامبر 2007
- آگوست 2007
- جولای 2007
- ژوئن 2007
- می 2007
- آوریل 2007
- مارس 2007
- فوریه 2007
- ژانویه 2007
- دسامبر 2006
- نوامبر 2006
- اکتبر 2006
- سپتامبر 2006
- آگوست 2006
- جولای 2006
- ژوئن 2006
- می 2006
- آوریل 2006
- مارس 2006
-
اطلاعات