همجنسگرایی! مسئله این است. (۱)

جریان از این قراره که یه روز دوست ما آقای جرویس که مسیحی هم هست خواب میبینه که روز داوری شده و اون با خدا رو یه تیکه ابر بزرگ نشستن و داره به کار داوری خدا نگاه میکنه. نوبت به همجنسگراها میرسه.
خدا: خوب. بذار ببینیم بعدی کیا هستن؟ آها. همجنسگراهای فعال. جرویس! به من بگو با اینها چه باید بکنیم؟
جرویس: مجازاتشون میکنی دیگه. مگه نه؟
خدا: چرا این رو میگی؟
جرویس: چون که عمل همجنسگراها غلطه . مسلما.
همجنسگرایی خلاف انجیله
خدا: غلط؟ غلطه؟
جرویس: آره. خودت تو انجیل گفتی.
خدا: اوه. انجیل.
جرویس: بله. اینجا رو نگاه کن. انجیل لوقا. بخش هیجدهم که اشاره کردی مردان باید با زنان بیامیزند.
خدا: مم. ممکنه من یه ذره عجول باشم. راجع به اون بخش کوچولو هم الان مطمئن نیستم.
جرویس: مطمئن نیستی؟ تو خدایی. تو که نمیتونی اشتباه کنی.
خدا: خوب شاید من خدایی واقعی نباشم. شاید من فقط خدای تخیلات تو باشم. تازه از طرفی چرا فکر میکنی که انجیل صد در صد قابل اعتماده؟
جرویس: منظورت اینه که نیست؟
خدا: من اینو نگفتم. اما ببین. اگه تو میخواهی تمام اخلاقیات خودت رو بر پایه یه کتاب بنا کنی بهتره مطمئن باشی که اون کتاب دقیقا همونی هست که باید باشه. چیزی که تو تو دست راستت میگیری باید واقعا قابل اعتماد باشه.
جرویس ساکت شد و خدا ادامه داد.
خدا: چند صفحه عقبتر بیا. صفحه هفت و هشت. چی میگه؟
جرویس زمزمه میکنه اما زود ساکت میشه.
خدا: تا حالا گوشت خوک خوردی؟ پس تو هم گناهکاری. حالا یه ذره عقب تر برو. آها. دفعه آخری که غذای دریایی خوردی کی بود؟ پس چرا شما مسیحیی ها غذاهای دریایی رو بایکوت نکردین؟ باز هم عقب تر برو. اگه چند صفحه مونده به صفحه همجنسگراها رو بخونی میبینی که پوشیدن کت کتانی و پشمی هم برای شما ممنوعه.
جرویس: من قبلا به اینها توجه نکرده بودم.
خدا: جلوتر هم که بری میبینی که گفتم قرض دادن پول با بهره هم گناه داره. تا حالا هیچوقت از پولات بهره نگرفتی؟ و خوب البته تو هیچکدوم از این کارهایی رو که شمردیم رو محکوم که نمیکنی. میکنی؟
جرویس: نه.
خدا: اما تو مخصوصا به اون بخش از انجیل اشاره میکنی که همجنسگراها رو محکوم کنی. هوم. به نظر میرسه که واسه خودت انجیل رو ورچینی میکنی ها!
جرویس: اما مسلما تو منظورت این نیست که اون دستورهای مربوط به ماهی و ژاکت و ربا خواری هنوز هم قابل اجرا هستن که؟ اونها دیگه منسوخ شدن. مگه نه؟
خدا با چهره ای عبوس به جرویس نگاه میکنه و میگه: کلام خداوند؟ منسوخ ؟ من تو رو به خاطر این حرفت تنبیه نمکنم اما قبول داری که تو از تعاریف و تشخیص خودت برای درست و غلط استفاده میکنی و اونها رو به من منسوب میکنی؟ از معیارهای اخلاقی خودت استفاده میکنی که بگی کدوم بخشهای انجیل قابل قبوله و کدومها نیستن. قبول داری؟
جرویس: خوب. آره.
خدا: در واقع چون انجیل- به طور کلی- با ضوابط اخلاقی درست و غلط تو جور در میاد, اون رو به عنوان کلام من قبول میکنی. اگه انجیل پیشنهاد قتل و دزدی و دروغ رو میداد, تو به سختی اونها رو قبول میکردی. درسته؟
جرویس: بله.
خدا: خوب پس بهتره رو راست باشیم. به جایی اینکه اون تیکه های کوچیک انجیل رو که خودت میخواهی بیرون بکشی و به اونها مهر قبولی بزنی و به بقیه نگاه هم نکنی, بهتره بگی ” من فکر میکنم همجنسگرایی غلطه ” و پای من رو از اون وسط بیرون بکشی.
جرویس: بسیار خوب.
خدا: خوب. حالا که خود تو عقیده داری همجنسگرایی غلطه, میتونی به من توضیح بدی که چرا غلطه و من چرا باید همجنسگراها رو مجازات کنم؟
( ادمه دارد)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.