حال و روز

گاهی هم اصلا نباد حرف زد و فقط باید شنید. نه فقط صدا را که نوک زدن درختان را و شکوفه‌های صورتی و سفید را و گل‌های صدبرگ را و بنفشه‌های روی ایوان را و باهار را.
من عاشق بهارم. گفته بودم این‌را قبلا؟ این فصل سال را می‌توانم هزار ساعت بی‌صدا راه بروم و لبخند بزنم بدون حتی یک کلمه حرف. کاش می‌شد زمان را روی
فرودین و روی برگ و درخت و رنگ نگه داشت. چه می‌شود مرا این روزها؟

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.