لیلا که از جنبه های بد آموزشی داستان‌های سکسی ایرانی و نقش آن‌ها در یادگیری نادرست رابطه‌های جنسی نوشت یادم آمد که همیشه یک جریانی در این قصه‌ها برایم جالب بود و آنهم فراوانی قصه‌های مربوط به زن‌دایی و زن عمو بود. البته من فکر کنم زن‌دایی با رتبه خوبی جلوتر از زن‌عمو بود در این قصه ها. حالا جبنه‌های این محبوبیت را می‌شود از دیدگاه‌های مختلف برسی کرد.
معمولا در این داستان‌ها اگر قصه‌ای از رابطه با مادر یا خواهر باشد – از آنجایی که راویان این قصه‌ها بیشتر مردان اند اینطور می‌نویسم، مسلم است که من همه این داستان‌ّ‌ها را نخوانده‌ام و ممکن است قصه‌هایی از زبان زنان در مورد رابطه جنسی با محارم مرد یا زن هم باشد- به یک ذهن مریض نسبت داده می‌شود و شاید با خودمان بگوییم امکان ندارد و طرف هنوز با عقده ادیپش مشکل دارد و این داستان‌ها را از روی خیال بافته. اما وقتی این داستان‌ها به بقیه اعضای‌ خانواده می‌کشند قابل باور تر می‌شودند. خاله و عمه هم در این قصه‌ّ‌ها وجود دارند اما هنوز قبح سکس با محارم وجود دارد. اما زن‌‌دایی و زن‌عمو مشکل شرعی ندارند. داییّ‌ها و عموها هم هیچ وقت خانه نیستند و زن‌دایی و زن‌عمو هم همیشه تنشان می‌خارد.
رفت و آمد به خانه دایی و عمو هم راحت است. حتی اگر زن‌عمو زن‌دایی جوان هم باشند باز می‌شود بهانه جور کرد و به خانه‌شان رفت. از طرفی خدا نکند که ته دل مرد داستان از بچگی کینه از کشیده عمو یا دایی مانده باشد. آن وقت است که عقده ادیپ تبدیل به عقد‌ه‌های دیگر می‌شود.
جدای آنکه موضوعی که لیلا به آن اشاره کرد موضوع معرکه ای برای یک تحقیق جامعه‌شناسانه در حیطه‌‌‌های آموزش یا اثرات اینترنت در تغییر روابط جنسی نسل نوی ایرانی است خود این جریان برقراری ارتباط جنسی با افراد نزدیک خانواده نیز می‌تواند یک موضوع تحقیق خیلی خوب برای بچه ‌های علوم انسانی و جامعه شناسی باشد. البته اگر مثل آن شش سال قبل نشود که به ما گفتند این موضوع خیلی حساس است و ممکن است حساسیت‌هایی را در جامعه بلند کند و به این دلیل موضوع تحقیق یک گروه را رد کردند. این جامعه ما که همه جایش بلند است حساسیت هم رویش.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.