تفکراتی با صدای بلند در مورد بالاترین

سایت بالاترین یکی از سایتهای مورد علاقه من است. برای مدیران و کاربرانش هم احترام زیادی قائلم. می دانم وقتی و انرژی که برای سایت می گذارند و درآمدی هم از آن ندارند چقدر محترم و مفید است. همیشه عکسها و لینکهایی را در بالاترین کشف می کنم که محال است جای دیگری چشمم به آن بخورد.
مهدی را هم از نزدیک می شناسم و با هم کار کرده ایم که برایم جای افتخار است.. مدیریتش مثال زدنی است و فقط یک آدم پررویی مثل من می تواند روی حرفش حرف بزند. بماند که یکبار پارسال گفت که وبلاگ زنان ما را پر رو کرده و منظورش را بعدا سعی کرد اصلاح کند اما من هنوز به دلم مانده و هر دفعه هم بهش می گویم که حتی اگر منظور تو باز شدن روی زنان بود باز هم پررو بار معنایی خوبی ندارد .
لینکهای بالاترین را که مرور می کنم گاهی به تیترهایی مثل “رانندگی زنان را ببینید” یا” دنده عقب رفتن زنان” یا مثلا” معنی زیبایی را ببینید”- با لینک به عکسی از فلان ستاره سینما برمی خورم که معمولا با تعدا خوبی رای مثبت به صفحه اول یا دوم هم رسیده اند. بعد به خودم می گوییم آیا اگر من مدیر بلاترین بودم اینها را حذف می کردم؟ – راستش اصلا نمی دانم سیستم بلاترین چطور کار می کند و یا مدیرانش می توانند چنین کاری بکنند یا نه. اما منظورم دامن زدن به همان پیش فرضهای موجود درجامعه – و نه لزوما جامعه ایرانی- است. ملاک زیبایی را هیکل و سایز و رنگ فلان هنرپیشه تعیین می کند و زنان نمی توانند رانندگان خوبی شوند.
بعد به اینجا می رسیم که حالا این دمکراسی دمکراسی که اینروزها دیگر دارد خفه مان می کند چیست؟ آیا احترام به رای اکثریت به هر قیمتی است یا اینکه مانند این سیستمهای سیاسی فقط یک کلمه خوش آب و رنگ است و بعضی مواقع می شود دورش زد. حالا من می خواهم این را بدانم که مثلا در جامعه دمکراتی مثل بالاترین می شود بعضی جاها به مصلحت دمکراسی را دور زد و مصلحت را مثلا این تعریف کرد که نباید به این پیش فرضهای ضد زن دامن زد؟
ببینید.مثلا الان سالهاست دارند این جمعیت مانگ ها سرگردان در کوههای شمال لائوس و تایلند و ویتنام را می کشند. دیکتاتوری شان از برمه هم بدتر است. اما چند نفرمان این جریان را شنیده ایم؟ بنا به دلایل زیاد از جمله بودنش در مسیر قاچاق هرویین ما چیزی از آن نمی دانیم. اما مثلا دمکراسی در عراق خیلی مهم است. می دانید که چه می گویم؟ یا مثلا بمب اتمی پاکستان وقتی مهم می شود که دست کسانی که ما میخواهیم نباشد. بعد تازه یاد امنیت می افتیم. حالا می خواهم بدانم اینجا مصلحت های بالاترینی چطور است؟ خطری تهدیمان نمی کند؟ مثلا اگر فلان خانم را در جمع هو کنند یا در خیابان کتکش بزنند مهم است اما اگر بگوییم همه زنها بد رانندگی می کنند و بعد هم بخندیم و بگویم آره. زن جماعت نمی تواند درست پارک کند عیب ندارد؟ آیا این هم همان مثال کتک زدن بدون درد و کبودی ظاهری نیست؟ یا اگر برویم از حضرات فتوا بگیریم می گویند که زنها اصلا ژنتیکی احتیاج دارند مسخره هم بشوند همانطور که احتیاج دارند کتک هم بخورند؟
مهدی به من گفته بود که آمار زنانی که در بالاترین شرکت می کنند خیلی کم است. ( آمارش را یادم نیست . اما چیزی کمتر از ده درصد بود فکر کنم.) شاید یک دلیلش هم این باشد که زن هایی مثل من نمی روند شرکت نمی کنند و بعد میایند اینجا غر می زنند که چرا آقایان ( نمی دانم. شاید هم خانم ها) از این لینکها می گذارند که بعد هم رای بیاورد برود بالا. قضیه شبیه قضیه تحریم می شود که رای نمی دهیم بعد هم شاکی هستیم که چرا همه اش فحش می خوریم.
سر و ته بحثم به هم ربط نداشت. نمی خواستم باز هم بیایم مثل همه تاریخ – مردانه مان- تقصیرات را گردن زن بندازم. اما یکدفعه یادم آمد شاید این هم دلیلی باشد. بیشتر می خواستم از خودم بپرسم که اگر من مدیر بالاترین بودم دمکراسی مصلحتی را اجرا می کرم یا نه.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.