خدا نگیره این آزاده و پریسا رو از من که اگه دیشب نبودن فحش دادنهای من رو بشنون اینجا الان کن فیکون شده بود. من نمیدونم اینهمه هموطن خوب و باوجنات و با کمالات تو این بلاد غربت هست , چرا شانس من همیشه به عجیب ترین ها میخوره؟
آخه برادر من , عزیز دل من , تو انگلیسی ات به اون خوبی و کاملی, تو لابد فهمیده بودی من داشتم در مورد قوانین نابرابر بر اساس جنسیت تو قانون خانواده و مدنی و جزایی ایران حرف میزدم. آخه چه ربطی داشت تو بیایی کاغذ نشون بدی که این ” ملاها” بعد از نماز کاغد پخش میکنن که ” دوست دارید آمریکایی را بکشید یا اسراییلی را؟” من داشتم در مورد اینکه کمپین یک میلیون امضا داره کوچه به کوچه میره و هدفش بیشتر آگاه کردن مردم هست که وضعیت خودشون رو بدونن , تو میایی میگی ” خاتمی و احمدی نژاد مثل همند”. من دارم میگم سنگسار هنوز داره تو ایران اجرا میشه و بچه های زنان ایرانی که شوهر غیر ایرانی دارن تابعیت ایرانی ندارن و شما میایی میگی ” الان بهترین وقت هست که کار ایران رو یه سره کنیم” . آخه من دردم رو به کی بگم؟
——
همون کنفرانسه بود که مدتها بود براش مطلب جمع میکردم. جمع خیلی خوب شروع شد. خیلی بیشتر از اون تعدادی که انتظار داشتم اومده بودن ( که این من رو بیشتر هول کرد). اولش یه آقایی که قبل از انقلاب تو سازمان ملل تو تهران کار میکرده و بعد از انقلاب مدتی مسول یه بانک امریکایی بوده تا قضیه گروگانگیری ها , صحبت کرد در مورد وضعیت خاص ایران تو خاورمیانه و اینکه نمیشه ایران رو با هیچ کدوم از همسایه ها مقایسه کرد. نه مردمشون و نه دولتشون رو که به شدت باهوش هست و در چانه زنی استاد.
خیلی خوب حرف زد. کمتر دیده بودم کسی خارج از ایران اینطور تحلیل کنه. زبون فارسی اش هم معرکه بود. بعد نوبت من شد که برنامه اصلی ام معرفی کمپینها و مشکلات پیش روی فیمینیستهای ایرانی بود. برای اینکه مخاطب یه پیش زمینه ذهنی داشته باشه که اصلا این کمپینها واسه چی هست اول از یه سری قوانین نابرابر جنسیتی نوشته حرف زدم. مثل حق طلاق و سن ازدواج و خون بها و صیغه و اینجور چیزها. بعد هم معرفی کمپینها و اینکه چقدر تو سالهای اخیر همه چی تحت الشعاع این برنامه هسته ای قرار گرفته و دیگه کسی نگران نقض حقوق بشر و وضعیت زنها و بچه ها نیست. همه چی خوب بود. یه ذره هم وقت کم آوردم که بهم اجازه دادن چند لحظه اضافه حرف بزنم.
بعد نوبت سوال و جواب شد. یه خانومی هم میکروفون رو گرفت و با گفتن اینکه من ایرانی ام شروع به حرف زدن کرد و اینکه چطور زنهای ایرانی به طور خودجوش تو تمام این سالها مقابله کردن تو خیابون و خودشون حجاب اجباری رو تعریف کردن و تغییرش دادن و اینکه چطور درصد دختران دانشجو تو این سالها نسل جدیدی رو دارن درست میکنن.
دیدن و صحبت کردن با این خانم – که بعد از برنامه فهمیدم تو دانشگاه دیویس روی یه برنامه جنسیت و زنان کار میکنن- واقعا بهترین بخش کنفرانس بود.
القصه, یکی سوالی در مورد بچه های صیغه و سهم ارثشون کرد که این برادر عزیز قبل از اینکه من میکروفون رو روشن کنم بلند شد و شروع به حرف زدن و بعد هم بیرون آوردن ورقه ها از کیفش کرد. و حرف زدن و حرف زدن و حرف زدن…..مسول کنفرانس هاج و واج به من نگاه میکنه و من به اون خانم ایرانی و باز به مسول کنفرانس.
میکروفن رو روشن کردم و فقط گفتم بهتره به جای عصبانی بودن یه ذره منطقی به قضیه نگاه کنیم. اینکه حمله راه حل مشکل ایران نیست و اصلا فعلا حرف ما اینجا فعالیتهایی هست که داره زیر اون فشار خورد کننده انجام میشه. شاید هر جور فعالیت از اینور به شدت به ضرر اون آدمهایی باشه که اونجا هستن و دارن کار میکنن. فعلا که همه مورد انقلاب مخملی دارن.
نمیدونم چرا فکر میکنیم همه باید همه مشکلات ما رو بدونن. بابا جان. وقتی تو میگی ملت نود و پنج درصدشون با این حکومت و احمدی نژاد مخالفن نمیگی کسانی که مخاطب تو هستن یه عمر رای دادن و آدم انتخاب کردن حالا نمیگن اگه مخالفن واسه چی بهش رای دادن؟ ریس جمهور فرمایشی واسه اینها تعریف نشده. تو باید اول بیایی یه ساعت در مورد قولهای اقتصادی این آقا و وضعیت معیشت مردم حرف بزنی که اینها بفهمن چرا احمدی نژاد انتخاب شده. همه چی رو که نمیشه تو یه ساعت گفت. تو میگی زنهای مجلس خودشون بدتر از مردها طرفدار این قوانین. خوب این رو من و تو که شمسی خانوم – به قول نبوی- رو میشناسیم میدونیم. واسه اینها تعریف شده نیست.
القصه…سوال و جوابها ادامه داشت وهمچنین حرف قطع کردنهای این آقا در مورد سیاست وقتی حرف از حقوق بچه ها بود . اگه اروپا بود میگفتم یارو قصد پناهندگی گرفتن داره. این رو اینجا نمیفهمیدم. نمیدونم.
پی نوشتها:
۱. خدا نگیره این آزاده و پریسا رو از من.
۲. غیر از پارازیتهای این آقا, بقیه اش خوب بود. همون جا باز خورد ( درسته دیگه؟ فید بک ) های خوبی داشت. مخصوصا در مورد این دستگیری های اخیر.
۳. آشنایی با اون خانم خیلی غنیمت بود.
۴. خدایش چرا شانس من در مورد برخورد با این هموطنها تو این شهرمون این مدلیه.
۵. خبر بد قرار وثیقه دویست میلیون تومنی رو شنیدن؟دیشب با خبر پلمب در موسسه هاشون خوابیدم و صبح با این خبر بیدار شدم. این خبرها کی قراره تموم بشه؟

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.