ای نامه که میروی به سویش….

جای نامه نگاری نه تنها تو ادبیات ما داره کم رنگ تر میشه بلکه دیگه کمتر و کمتر از کتابهای شامل نامه های افراد خبری میشنویم. تو عصر ایمیل و نامه برقی و اس ام اس, دیگه کی کاغذ و خودکار دستش میگیره که نامه بنویسه؟ آخرین باری که خودمون نامه کاغذی نوشتیم کی بود؟
آخرین نامه خود من برمیگرده به چهار سال پیش. نامه های روزانه. شرح حال. ولی نمیدونم اگه الان دوباره شرح حالم اون بشه نامه کاغذی خواهم نوشت یا نه. آخرین نامه کاغذی رو هم که داشتم چند وقت قبل ندیم فرستاده بود. اونهم پستی نه. عمه جان میامد از ایران , زحمت آوردنش رو کشید. ولی نامه روی کاغذ سفید بود. کج نوشته بود و با خط خوش و خودکار عطری. امضا هم داشت. اون کاغذ خیلی معنی داشت. خیلی. هزارتا ایمیل هم جای اون کاغذ رو نمیگیره.
ولی خوب کاری هم نمیشه کرد. احتمالا روزی که ماشین هم اختراع شد , اسب سوارها همین نظر رو داشتن که هیچی جای اسب سواری رو نمیگیره.
دلم میخواد یه سری نامه بنویسم. نامه به کسان دور و برم. دور و نزدیک. کسانی که هیچ وقت در دنیای واقعی براشون نامه نمی نوشتم.( من یه بار تو نوجوونی واسه مامان و بابام نامه نوشتم) . میخوام یه سری نامه که واقعا حرف دل باشه بنویسم. حرفهایی رو که تو دنیای واقعی بهشون نخواهم گفت. نامه ها به کسانی خواهد بود که میدونم اینجا رو نمیخونن. دلم میخواد اینجا نامه سرباز بذارم.
دنیا رو چه دیدی. شاید مخاطب اولین نامه من تو باشی.
——————————————-
اخبار زندانیان هنوز تمون نشده. یادمون نره که شادی و محبوبه اونجا هستن. یادمون نره که کسی آزاد نشده تا همه آزاد نشدن
پیگیری دستگیرها توسط کانون وکلا.
تماس شادی با دخترش دریا. آسیه هم قصه رو میگه.
نگرانی دختر محبوبه عباسقلی از وضعیت مادرش.
اتحادیه اروپا هم ابراز نگرانی کرده.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.