ساعت ده و نیم شبه. من همین الان رسیدم خونه و جسدم رو به زور روی صندلی نگه داشته ام. چند تا بلاگی رو که باز کردم اخبار خوبی ندارن. نیما نگرانه و ما هم. من هیچی از ساعت دو بعد از ظهر به بعد نمیدونستم تا همین حالا. دلم میخواد با کسی حرف بزنم. تمام نیمه راست صورتم رو تبخال گرفته. از فردا میترسم. یعنی از فردا که نه. الان ایران ساعت ده صبح باید باشه. امیدوارم اون اتفاق بد امروز نیافته و فردا صبح باز من شوکه نشنم. من هنوز میترسم.
۱.این دامین جدید زنستان هست. اخبار رو میتونید از اینجا هم دنبال کنید.
۲. نیما نگرانه:
نسرین صبح از بند عمومی به من زنگ زد. نسرین و زارا امجدیان و مریم حسین خواه را دیشب به بند عمومی منتقل کرده اند. اعتصاب غذا ادامه دارد و متاسفانه حال اغلب زنان نا مساعد است. به ویژه نسرین وضعیت فاطمه گوارائی و مهناز محمدی و پروین اردلان را بحرانی توصیف می کرد. شرایط سلولها نامساعد سرد و کثیف بوده است. آنها اصلا از آزادی بچه های دیگر اطلاع نداشتند و برخلاف بچه هائی که آزاد شدند بازجوئیها در مورد مسائل متعددی است که هیچ ربطی به تجمع یکشنبه ندارد. سفرها مقالات وسخنرانیها و هر کاری که فعالان جنبش زنان در سالهای گذشته انجام داده اند.
۳.لوئیز آربر، کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل، امروز نگرانی شدید خود را درمورد بازداشت حداقل ۳۱ فعال زن ایران توسط پلیس امنیت در مقابل دادگاه انقلاب اسلامی تهران در ۴ مارس ابراز کرد.( ادامه)
۴. جسدم رو هم نمیتونم دیگه نشسته هم نگه دارم. فقط تا فردا صبح اگه اتفاقی نیافته….
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.