خواب دیدم با اپرا وینفری یک Fight Club درست کردیم و بعد از هر دعوا از زخمهای سرو صورت های مجروح صابون میسازیم. من صاحب یک ویلای بزرگ لب یک آب کثیفم. دخترهای بلوند رو میبرم برای شنا. اما روغن نداریم.
دیدم که از پنجره یک ساختمون که تو اون مهمونی سال نو بود یه کارتون وسیله میریزن پایین. با اپرا میریم تو وسیله ها میگردیم. من کلی لباس نو گپ پیدا میکنم با صدها کیف دستی پلی بوی. یک سری کتابهای آرتور هم بود. به اپرا میگم اینها رو برداریم که سال بعد کادو بدیم به بچه ها. اما دروغ میگفتم. کتابهای آرتور رو واسه خودم و کیفهای پلی بوی رو برای دوستهام – که نداشتم – میخواستم. اپرا هم کمک کرد وسیله ها رو بیاریم تو ویلای من که تبدیل به یه خونه خراب شده بود؟
یعنی اپرا تیلری هست که من تو خواب ساختم؟ اصلا یادم نیست فارسی حرف میزدیم یا فرنگی. اما کتابهای آرتور یادمه فارسی بود. و بزرگ و قطور بود.
خشونت. س.ک.س. فقر.دزدی.آرتور. ….بد خوابیدم دیشب…

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.