اصلا یادم نیست اینو قبلا نوشتم یا نه. اما چون دوباره اتفاق افتاد و دوباره یادم اومد می‌نویسمش
یادتونه بچه‌ بودیم، یه مهمونی می‌شد، بعد آقایون که دور هم جمع می‌شدند، کله‌ها داشت از جلو یا وسط خالی می‌شد. تصویری که من دارم توی هال بزرگ خونه خودمونه که وقتی مهمون زیاد داشتیم رو زمین سفره پهن می‌کردیم، بعد وقتی از بالا نگاه می‌کردی، کله‌های خالی رو می‌دیدی. اون موقع‌ها ما بچه‌های زیر دست و پا بودیم.
حالا تو جمع دوستای خودمون که هستیم، همین همسن و سال‌های خودمون، سی و اندی ساله‌ها. کافی از بالا به کله‌های پسرها نگاه کنید. همه داشتند دور میز پوکر بازی می‌کردند، من رو یه صندلی پایه بلندتری نشسته بودم، عکاسی می‌کردم واسه دل خودم. یه دفعه دیدم چقدر عمو و دایی و شوهر خاله دور میز نشسته. (اصلا نمی‌دونم این جماعت این چیزا هستند یا نه) اما شکل کله‌ها همون شکلی بود. وسط کله خالی و تنک، پیشونی‌ها بلند و بلند‌تر. خوش‌تیپاشون موهاشونو تراشیده بودند کچلیه معلوم نشه. اما خیلی آی کیو نمی‌خواد فهمیدن اصل جریان.
ما ها شدیم آدم بزرگا حالا. شما -پسرها- هم شدید کچل‌های فامیل. گناهی‌ها.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.