هفدهم اکتبر دو هزار و یازده

یک تضاد غریبی هست توم که گاهی عود می‌کنه. مثل همین امروز.
برای من همیشه بدن‌های پیچ و تاب دار آدمها خیلی جذاب‌تر بوده. مخصوصا در خصوص زن‌ها. یعنی به نظرم زن‌هایی که کون و شکم و سینه‌شون صاف نیست به شدت جذاب‌ترند. از طرفی هم خودم دارم این‌همه سال در خصوص تاثیر جامعه ( شاید بهترش جامعه مصرف‌گرا باشه) بر تغییر استانداردهای زیبایی و اینکه چه تصویری از انسان جذاب ایده‌آل می‌سازند که به شدت هم در وجود آدم‌ها نهادینه میشه، می‌خونم. یعنی حتی درسش رو هم دادم. یه کلاسی درس می‌دادم به اسم تاثیر فرهنگ عامه‌پسند (پاپ کالچر) در روابط جنسی.
تضادش اینجاست که خودم دچار این حال می‌شم که فلان جا گنده‌است، این چربی باید آب بشه،‌ سایز سینه بزرگ شده، شکمم در اومده و غیره. یه وقتایی عود می‌کنه. مثل امروز صبح که از سالن ورزش اومدم بیرون و همونطوری که به خودم نگاه می‌کردم تو این آینه‌های سالن فکر کردم شاید من چاقی موضعی داشته باشم. وگرنه چرا پاهام چاقه و شکمم اینقدری. (می‌دونم مرضه.)
عصری نوبت دکتر داشتم واسه یه مرض دیگه. به دکتر می‌گم شما فکر نمی‌کنید من چاقی موضعی داشته باشم در نقاطی از بدنم مثل ران‌ها و شکم و باسن. بعد دکتر قد و وزنم رو نگاه می‌کنه میگه ده کیلو دیگه هم اضافه بشی هنوز در رده آدم‌های سالم از لحاظ وزن هستی.
بعد یه چیزی گفت که دوست داشتم. یعنی خیلی دوست داشتم. کلی آرومم کرد. گفت که تو الان در سن ایده‌آل برای حاملگی هستی. برای شیردادن به بچه بدن چربی رو در رانها ذخیره می‌کنه. الان بدنت فکر می‌کنه که ممکنه حاملگی نزدیک باشه و مقاومت می‌کنه در برابر از دست دادن این چربی‌ها*. یه نگاه خیلی خوبی بهم کرد و گفت که راستش خیلی بدنت برای حاملگی خوبه. لگن پهن و پاهای محکم. اینو که گفت خیلی دوست داشتم. یعنی یه حس غریب خوبی بهم دست داد.
شمسی همیشه تهدیدم می‌کنه که نباس لاغر شم. می‌گه زن شمالیه به کون و کپله و سینه‌های آویزون. راست هم می‌گه. یعنی حتی پوست هم بچسبه به استخون،‌ با لگن پهن کاری نمیشه‌کرد. خودم هم همیشه قربون صدقه این سینه‌های آویزون پیرزن‌ها در روستاهای مازندارن می‌رفتم. زیبا هستند.
هیچی دیگه. اگه فردا اومدم گفتم حامله شدم تقصیر من نیست. بدنم نفهمه.
* یه باری دکترمون یه چیزی گفته بود در خصوص بهداشت سکس. ما اومدیم اینجا نوشتیم بعد فریاد واسلامتا بلند شد که این اطلاعات نادرست رو پراکنده نکنید. منم گفتم والا عین حرف دکترم رو نوشتم. حالا هم اینو دکتر گفته. برید از خودش بپرسید که چرا منو خر کرد.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.