از زمانی بی‌زمان- ۵

‫صبر کن کلمه پیدا کنم‬
‫یعنی نمیدونم‬
‫فاک‬
‫کلمه گم شد‬
‫من سردمه‬
‫خیلی سردمه‬
‫لحظه خوبه‬
‫سردمه‬
‫سردمه
‫سردمه‬
‫جهنم من سرده‬
‫جهنم من پر از یخه‬
‫سرده‬
‫اب سرد داره‬
کی بود می‌گفت که
‫من سردم است و از گوشواره های صدف بیزارم‬
‫ای یار
‫ای یگانه ترین یار‬
‫چرا همیشه مرا ته اقیانوس نگه میداری‬
‫ازت متنفرم ای یگانه‌ترین یار‬
‫و هزار بار روزی میکشمت در فکر خودم‬
‫این بقیه شعر فروغ بود که نگفت لامصب جنده‬
‫زرتی مرد‬
‫اه‬
‫سردمه
‫خیلی سردمه‬
‫اسمت چی بود؟‬
‫تو خودتی‬
‫الو‬
‫من دارم با کی زر میزنم‬
هی ببین
‫ببین‬
‫ببین‬
‫یادم اومد
‫یادم اومد‬
‫تو اسم نداری‬
‫تو فانتزی من‬
‫تو اسم نداری‬
‫چرا؟‬
‫شت‬
‫من با اسم تو فانتزی ندارم‬
‫یعنی اسمت نیست‬
‫شت‬
‫شت‬
‫شت‬
‫اسم نیست‬
‫اسم نداری‬
‫بی اسمی‬
‫من واسه تو اسم دارم؟‬
‫یعنی اسمم برای تو مفهوم داره؟‬
‫حرف میزنی با اسمم؟‬

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.