اول ژوئن دوهزار و یازده

حالا همین امروز که من بعد از هزار سال رفتم استخر
نفس نفس بعد از هر یه بار عرض رو رفتن باید می‌ایستادم نفس می‌گرفتم
به خود تنبلم فحش می‌دادم
تو باید می‌اومدی اونجا
لب استخر می‌نشستی
پاهاتو آویزون می‌کردی
به من می‌خندیدی
لامصب مگه من در مخم رو قفل نکرده بودم
چطوری دم استخر پیدات شد آخه؟

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.