ششم آپریل دوهزار و یازده

-بیا بریم یه جای چهل و سه غروبه
– یا اونجام مال یه قبیله‌است که تازه پولم بدیم، باز نمی‌تونیم همه چهل و سه غروب رو ببینیم، یا باز تو میشینی تو ماشین با حلقه‌هات بازی می‌کنی.
-من با حلقه‌ها بازی نمی‌کنم. من تو حلقه‌ها گم می‌شم. اونا ترسناکن
-چه فرقی داره. غروب رو نمی‌بینی
-غروب اونوری نبود، اشتباه رفته بودیم
– بد سابقه‌ای تو تعیین جهت غروب
-تقصیر خودمه رازامو لو می‌دم
-آره. اخترکاتو باختی
-برو
-نمی‌مونم

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.