یه بار هم می‌شه که تو تو این دنیا نباشی
بالاخره یه شب تو شراب می‌خوری و من نه
یه شب تو های می‌شی و من نه
اون وقت منم خبیث می‌شم
میام جلوت می‌شینم
می‌گم این چندتاست
بعد تو نوک انگشتای منو ببوسی
بگی هف هش‌تا
منم بگم مست داغونی‌ها
تو هم بگی نه خیر. دارم سر به سرت می‌ذارم
بعد شاید رفتیم لب دریا
پشت خونه، پشت مزرعه بز‌ها
بعد شاید حتی صدای اذان پخش شه
بعد یه دفعه تو بشینی رو زمین
مست مست نماز بخونی
من هاج و واج نگات کنم
تو بگی خدات خیلی هم باحاله
اهل دله. خونش هم تو بهشت نیس
بعد قصه خداتو تعریف کنی
که پیک موتوری بود
و زنش مریض بود
و دخترش سمعک می‌خواست
مثل فیلم‌های مجید مجیدی
پیک موتوری‌ها
قلب آدم رو خالی نمی‌کنن برن، لااقل مرام دارن
برگردیم بریم خونه
سردم شد

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.