مرگ چی؟ مردن می‌میری؟

کور از خدا چه‌ می‌خواهد. دوستش آمد سر میز و گفت بچه‌ها می‌روند فلان جا برای ناهار. برگشت و به من گفت که تو هم اگر می‌خواهی بیا. ناهار دست جمعی است.
-اوه بله. واقعا بهترین راه یاد گرفتن زبان، داشتن یک لغتنامه زنده است. هه هه هه
– سکوت
-بعد از این غذا سیگار می‌چسبد، آنهم در این هوا
-من سیگار نمی‌کشم. قبلا می‌کشیدم اما ترک کردم.
-مشروب کشور شما را دوست دارم. مثل چیزی است که در مملکت ما بهش می‌گویند عرق سگی.
– اوه. من مشروب نمی‌خورم. نمی‌دانم.
-نه بابا. من شنیده‌ام خیلی‌ها وقتی علف می‌کشند، خیلی هم بهتر درس می‌خوانند.
– من علف نمی‌کشم. مخم را لازم دارم.
حالا یک باری با بچه‌های دانشکده که برنامه داریم، می‌گویم بیایی که با تحقیقات بچه‌ها آشنا شوی.
– من اهل بیرون رفتن نیستم، آنهم شب‌ها. ترجیح می‌دهم بمانم خانه و کار کنم یا فیلم ببینم.
مرگ چی؟ مردن می‌میری؟

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.