یادداشت‌های فرودگاهی-۴

در فرودگاه ممفیس نشسته‌ام که با آخرین پرواز امشبم برسم به سن‌فرانسیسکو. یک درد پریودی بدی دارم در سرم. بغض هم دارم. یک جای تنم خالی‌است، یک جای سرم. برگشتن یعنی دوباره سر و کله زدن با زندگی روزمره و شماره‌های یک و دو و سه که یادت بماند انجامشان بدهی و قبض‌ها و فهرست خرید و معاشرت‌های اجباری کپک‌زده…
آخر هفته می‌زنم به جاده که بروم سر خانه و زندگی تنهای تازه‌ام. دلم برای دلمه* و رانندگی لک زده. دلم حالا سفر جاده‌ای می‌خواهد.
* هوندا فیت ۲۰۰۷ سیاه رنگ کوچکم

این نوشته در سفر ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.