معصومه در مورد سفر بوداپست نوشت، اما جا انداخت که در این شهر قدم به قدم کتابفروشی دیدیم. یک طور خوبی کتاب فروشیهایش زیاد بود. یک جاهایی هم بودند که کتاب فروشی بودند و بار. یعنی یک لیوان شراب سفارش میدادی، مینشستی پشت پنجره کتابت را میخواندی. کسی هم بلندت نمیکرد که پاشو برو. لونلی پلنتهای دو سال پیش را در یکی از این کارتونها که کف کتابفروشیها میگذراند برای حراج، به قیمت یک یورو خریدم. در دو سال یک کشور چقدر تغییر میکند؟ آنهم در اروپا.
مرا در توییتر دنبال کنید
توییتهای منبلوط را در ایمیل بخوانید