سبز که هستی یعنی همین اطرافی. کامپیوترت روشن است. خودت سرحالی. زیاد سرت شلوغ نیست و حتی به غیر از من هم جواب میدهی. شاید. قرمزی یعنی اوه اوه. من عصبانیام. طرفم نیایید. کار دارم، اما خودم را خاموش هم نمیکنم که یکجایتان بسوزد که جواب سلامتان را هم نمیدهم. باز هم برای من فرقی ندارد. در هر حال میآیم و در هر حال تو جواب مرا میدهی. خاموش هم که هستی که اصلا حال خودش را دارد. هست؟ نیست؟ ایز تایپینگت که ظاهر میشود، عین ارگاسم است. هستی و از وسوسه جواب دادن به من در نمیروی. اما یک وقتهایی، مثل همین الان، که صبح است و تو تازه به خواب رفتهای، چراغت نارنجی میشود. این یعنی جلوی مانیتور خوابت برده. کامپیوترت را نبستی. این حال خوبی دارد. زل زدن به این چراغ نارنجی انگار زل زدن به توی خوابیده. دلم به این هم راضیاست. کامپیوترت را نبند.
مرا در توییتر دنبال کنید
توییتهای منبلوط را در ایمیل بخوانید