سرطان ماهیانه زنان

کلاس دوم راهنمایی. مدرسه دخترانه ابوریحان بیرونی شیفت ب. ساری. مازندران. زنگ ورزش.
معلم ورزش: بچه ها مثل اینکه امروز معلم پرورشی میخواد باهتون در یه موردی صحبت کنه. من تو دفتر نشستم. کارتون که تموم شد مبصر بیاد به من بگه.
معلم پرورشی: پنجره ها رو ببندین. پرده ها رو هم بکشید. شما در کلاس رو ببند.
راستش امروز میخواستم راجع به یه موضوعی باهاتون صحبت کنم که فقط به شما مربوط میشه. البته به خانواده هاتون نگید که در رابطه با این مطلب تو کلاس حرف زده شد…..
و اون روز بود که معلم پرورشی برای مدت سه دقیقه از یه چیزی به اسم مریضی زنانه برای ما حرف زد. مریضی که ربطی به معلم بهداشت نداشت بلکه یه مسئله حیثیتی بود که به معلم پرورشی مربوط میشد. یه مریضی بد و زشت و کثیف و نا خواسته به اسم ” عادت ماهانه” . یک توضیح چند جمله ای هم در پشت درها و پنجره های بسته کلاس که امکان داره امسال یا چند سال بعد ببینید از بدنتون داره خون میاد. باید بدونید که مریض شدید و این خونریزی چند روز ادامه خواهد داشت. در مدت این مریضی حمام نکنید و از وسایل بهداشتی استفاده کنید. سعی کنید که کسی هم نفهمه که شما مریض هستید. بهترین وضع اینه که با مسکن دردش رو آروم کنید.
سرها همه از خجالت پایین بود که معلم از کلاس رفت. و این بود تمام آموزش جنسی و بهداشتی تمام دوران تحصیل من تو ایران. تمام دوران. حتی دانشگاه. بچه ها اون روز حتی نمیدونستن اون وسیله بهداشتی که باید استفاده کنن چی هست. قرصه یا آمپول یا چسب زخم. من که میدونستم هم روم نمی شد به کسی بگم. و حتی تا حالا هم نفهمیدم که این فرضیه حموم نکردن چی بود.
———————-
سیمین یازده سالش بود که واسه بار اول پریود شد. نه میدونست چی هست نه چیزی شنیده بود. عجیب نبود که فکر کنه سرطان گرفته. به مامانش نگفت چون فکر میکرد در هر حال میمیره و اونها فقط میخوان خرج اضافه بکنن براش. واسه همین شبها گریه میکرد و واسه همه نامه خداحافظی مینوشت و دعا میخوند.
( باور کنید یا نه این داستان واقعی واقعی هست و سیمن تا سالها بعدش که اون رو تعریف میکرد گریه اش میگرفت)
———————-
میرم دکتر. میگه تو چطور این جور چیزهای ساده رو در مورد بهداشت تنت موقع پریود و رابطه جنسی نمیدونی؟ یه وقت میده که دوتایی بریم اونجا که برامون توضیح بده. سرم رو میذارم پایین. مثل اون روز تو زنگ ورزش.
———————
من وقتی پریودم مریض نیستم. فقط بیشتر و بیشتر زن میشم. خانم اعلامی, معلم محترم پرورشی من, این رو میفهمی؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.