فرهنگ خشونت پذیری

خشونت خانگی یه مسئله خانوادگی ساده نیست. یه جرمه.
طبق تعریف, اگه یه زن( یا مرد و بچه) در خونه در معرض تنبیه بدنی, شکستن اسباب و لوازم خونه, امر و نهی, حرفهای رکیک, حسودی, عدم اعتماد و اجبار به سکس باشه, قربانی به شمار می آد.
شاید اگه مصداق این تعاریف رو در مورد زنهای ایرانی جستجو کنیم, همه ما به نحوی قربانی هستیم. نه تنها توی خونه بلکه تو اجتماع هم. حسادت مرد اسمش غیرته, که جای افتخار داره. چهار چشمی زن رو پاییدن دفاع از ناموس ( چقدر من از این کلمه بدم می آد) و اجبار به سکس وظیفه شرعی تعریف میشه چرا که مرد داره شکم زن رو سیر می کنه.
در مبحث خشونتهای خانگی مبحث جالبی هست به اسم Psycho Violance که ریشه ها و اثرات روانی خشونت رو بر قربانیان مطالعه می کنه. اینکه چرا یک زن باید خودش رو مقصر بدونه وقتی کتک می خوره یا حتی به غیرت شوهرش افتخار کنه.
یه مثال خیلی واضح از این جریان وضیعت زنهای هست که هم پای شوهراشون بیرون خونه کار میکنن یا درس می خونن و یا هردو. اغلب این زنها اگه خونه مرتب نباشه و یا غذای گرم آماده نباشه مرتب در حال سرزنش کردن خودشون یا معذرت خواهی از شوهراشونن هستن. در اینجا اون بافت سنتی کار مرد در بیرون و زن در درون خونه تغییر کرده ولی اون بستر سازی فرهنگی لازم انجام نشده . در نتیجه زن موفق بیرون با یه فشار و احساس گناه روانی دائم در خونه همراهه. و این احساس گناهکاری پذیرش خشونت رو راحت تر میکنه.
عصرهای شنبه به طور داوطلبانه تو یه سازمان کمک به زنهای قربانی خشونت کار میکنم. زنهای مهاجری که اغلب انگلیسی بلد نیستن و دیگه خطر مرگ تو خونه تهدیدشون میکرده که حاضر شدن به اونجا پناه بیارن. جای سیگارهای سوخته رو میتونی رو دستاشون ببینی که یادگاری شوهرای معتادشونه. این هم جالبه که خیلیهاشون از طرف خونواده های خودشون هم طرد شدن, چرا که به جای سازش با شوهراشون به قانون پناه آوردن.
ـ این یه قضیه ایرانی و مختص فرهنگ شرقی نیست. تو امریکا هر ۱۵ دقیقه یک خشونت علیه زنها صورت میگیره . آمار دقیق رو میتونین اینجا ببینین.
ـ این هم مطلبی مرتبط از خانوم احمد نیا.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.