منگو

از وقتی شنیدیم که منگو برای تقویت قوای جنسی خوب است، به طور پنهانی آن را قاطی همه چی کردم. پودر منگو در قورمه سبزی، آب منگو و ودکا، خود منگو در سالاد، منگو خشکه به عنوان تنقلات، منگوی ریز شده برای آجیل، کمپوت منگو برای سرما خوردگی…منگو پلو هم یک بار درست کردم. با ماست خوردم. بعدش هم چای منگو خوردم. حالا هی سعی می‌کنم یادم بیاید آیا فایده داشته یا نه. لامصب آدم دفعاتش را که نمی‌نویسید. باید قبل از شروع رژیم منگو یک آماری می‌گرفتم. این حافظه هم از خود طبیعتم افسرده‌تر است. یادم نیست.
انگار موتور می‌خواهد. من هم باید راضی‌اش نگه دارم. بگذارد برود چه خاکی توی سرم کنم در این سال و ماه قحطی؟ ماند‌ه‌ام که خودش چقدر منگو می‌خورد که اینطور می‌چرخد پره‌هایش. لابد بقیه هم اینطور بودند دیگر. این ادا و اطوارهای مرا نداشتند که الان حسش نیست و الان می‌خواهم حرف بزنم و دلم می‌خواهد برهنه باشم اما فقط سرم را بگذارم روی سینه‌ات و نوازشم کن اما نکنیم. چه می‌دانم. خودش می‌گوید اداهای من زیاد است. آدم که می‌گوید زیاد لابد مقایسه می‌کند با یک چیزی. من که چیز دیگر ندیدم که. آدم عاقل می‌داند که بقیه روزهای هفته را که من پیشش نیستم لابد کسان دیگری هستد. آدم عاشق فکر می‌کند جلسه دارد! من هم فکر می‌کنم عاشقش هستم.
اولش کری بود. آن زمان که ژاپن بود و ما اسکایپی دوست شده بودیم. من هم که عمری کم نیاورده بودم باید یک چیزی جواب می‌دادم. نمیشد بگوید که راست کرده و من حقیقت را بگویم که جان تو سر کلاسم و خیلی خوابم می‌آید. من هم سر و صدا از خودم در میاوردم که آه. پدرم درآمد کجایی. خب یک وقتایی هم در می‌آمد. پدرم را می‌گویم. اما اینطور نبود که همیشه هم راستش . را بگویم. بعد هم که به هم رسیدیم دیگر دیر شده بود. مسئله حیثیتی بود. دیگر واقعا درآمد. پدرم را می‌گویم
رفتم سراغ تبلیغات این تلوزیون‌ها. یک جوری کرده‌بود توی کله‌ام که انگار ایراد از من است. بیمه هم که نداشتم بروم دکتر. خود درمانی شروع شد. جامعه که مردسالار می‌شود همه جایش می‌شود، حتی در بزرگ‌سازی‌ها. تا آن وقت هیچ وقت دقت نکرده بودم که همه این تبلیغات برای بزرگ‌سازی چیز آقایان است. هیچ جا نمی‌گویند چیز شما خانوم‌ها را یک‌کاری می‌کنیم. البته من شنیده بودم توی چیز نیست، توی سر است. اما این‌ها محصولات تجاری بودند که به سر کاری نداشتند. من هم ناامید شدم. نمی‌خواستم که چیزم گنده شود. خودش گفته بود چیز تنگ دوست دارد.
منگو را هم زن‌دایی شوهرم گفت که خوب است. یعنی گفت که برای شوهرش کار کرد. البته به من نگفت. داشت به خواهر زاده‌اش پشت تلفن توضیح می‌داد. گفت که شوهرش یک مشکلی داشته و دکتر گفت که به جای این قرص‌ها منگو بخورد. گفت که جواب داد. من هم ظرف‌ها را شستم و خداحافظی کردم و رفتم تریدر جوز منگو خریدم. همانجا توی پارکینگ دوتایش را خوردم. خودم فکر می‌کنم دارد یواش یواش اثر می‌کند. حداقل این ودکا منگو که خوب اثر دارد.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.