سن فرانسیسکو، جولای ۲۰۰۹. کیوسک در پس زمینه «سر اومد زمستون» را اجرا میکند
درست است که آخرش هم همان است که سال ۱۳۸۸ ایران نبودم- و فکر کنم هیچ وقت بتوانم خودم را برای این غیبت ببخشم- اما حداقل جنس بغض این بیست و چهار ساعت بیداری اگرچه پر از اظطراب بود، سبز بود، سبز با چاشنی امید.
مرا در توییتر دنبال کنید
توییتهای منبلوط را در ایمیل بخوانید