ببین این قرار نبود نامه امشبت باشه، اما شده.
خروس زری پیرهن پری فقط یه نوار قصه نبود. خروس زری پیرهن پری همه بچگی منه. همه بابای منه. همه اون خونه سه اتاقه است با دیوارای آجریش. اون ضبط سیاه یک کاسته آیواست که هر شب بابا میذاشت کنار سرش که صدای امریکا گوش کنه و تا خود صب روشن بود. همه صدای خش دار شجریانه که از اون در میومد. همه ادا و اطوارهای بابای خسته منه که وقتی از سر کار می اومد اونو می‌ذاشت و همراه روباه می‌خوند. حالا من نشسته ام اینجا و جلوی سیستم نمی‌دونم فلان صوتی تصویری بوز دارم به همون صدای خش دار گوش می‌دم و هق هق می‌کنم. پرهای این زر ایناهاش این پر من. یاقوت سر ایناهاش این سر من…حالا خوبه می‌دونستم خوروس خر آخرش خورده نمی‌شه و هر دفعه با همون هیجان قبل بهش گوش می‌کردم.
گذاشتم لینکشو تو فیس بوکم. منا اومده نوشته من میخوام برم خونمون. کدوم خونه آخه لعنتی؟ مگه خونه‌ای هم مونده؟ مگه بی‌شرفا گذاشتن چیزی برامون بمونه که بتونیم بگیم خونه است. مگه اون خونه آجریه دست ما موند. اه. لعنتی. ببین این نامه امشب تو نیست. این خروس زری پیرهن پری خره که هنوز با اون عشوه خرکی اش میگه جون دل خروس زری جون جون دل پیرهن پری جون.. آره. روباهه دمش درازه حیله چی و حقه بازه. تا چشم بهم بذاری می بینی که سر نداری. کله پا شدی تو زندون نه دل داری نه سنگدون….خنده داره مگه نه؟ آره. روباهه خیلی دمش درازه. خیلی حیله چی و حقه بازه…اونقدر دراز و حقه باز که وقتی از همه اقیانوس‌ها هم رد می‌شی باز دنبالته.
خروس زری خر. بهت بخندم وسط این هق هق خوبه؟ تو که آخرش در میایی از دست روباهه، چرا هر شب آخه اینقدر عذاب می‌دی آدم رو؟

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.