یه حرکت که نه, اما یه درخواست…

این یه بحث جدی هست که چند وقتی که وقتی واسه نوشتن نداشتم تمام ذهن من رو به خودش مشغول کرده بود و همچنان مشغول نگه داشته.
یه هفته قبل از تجمع دوشنبه زنان در هفت تیر بود که انار یه پیشنهاد جالب داد مبنی بر جلب توجه مجامع حقوق بشر به مسایل زنان ایران. انار با یونیفم شروع کرد و به نظر من پیشنهاد فوق العاده جالبی بود. بهش هم لینک دادم با تیتر مطلبی که باز هم به ذهن من نرسیده بود.
یه سری مکاتبات بین من و انار انجام شد و یه سری اختلات کردیم. ایده خام بود و با هر کلمه یه مطلب تازه به نظرمون میرسید و یه بخش از کل جریان. بعد از اولین صحبتی که خیلی هم خام بود و باهم داشتیم یه ذره به خودمون وقت دادیم که راجع به جزییات یا راه حل های عملی فکر کنیم و با چهار نفر آدم با تجربه تر هم که میشناسیم مشورت کنیم.
اما حداقل برای من یه قدم جلو رفتن دیدن مشکلاتی بود که تو اون فکر خام در نظر نگرفته بودم.
زنان ایرانی یعنی کی؟ یعنی همه زنهای ایران؟
زنان ایران چی میخوان؟ آیا اهم خواسته هاشون اینهایی هست که تو متن اولین بیانه تجمع اومده؟
این قوانینی که باهاش قراره مقابله بشه از کجا اومدن؟ قانون اساسی؟
قانون اساسی از کجا گرفته شده؟ خبرگان؟ فقه اسلامی؟
آیا جنبش زنان ایران میخواد در یک کشوری که قانونش بر اساس فقه اسلامی هست قانون رو عوض کنه؟
آیا قران قابل عوض شدن هست؟
آیا امکان داره که فقهی که قانون باید از زیر دست اون رد بشه متن قران رو زیر پا بذاره و با صیغه کردن زنان مخالفت کنه؟
آیا این فقیه سوره نسا رو نادیده میگیرده و دیه زن و مرد یا شهادت زن و مرد رو با هم برابر میکنه؟
لطفا اشتباه برداشت نشه. من قصد توهین به مذهب هیچکس رو ندارم. اما واقعیتی هست که باید دیده بشه. هر چند از همه جا قصد انکارش هست. هر چند تلخه اما واقعیت اینی هست که هست.
آیا زنان ایران خواهان تغییر قانون اساسی مملکت که بر اساس اسلام نوشته شده هستن و یه الگوی جدید براش میخوان؟ اونوقت میگن حرکت ما سیاسی نیست؟
آیا تغییر قانون یه مسله سیاسی نیست؟ قبول که نتیجه اش یه پیشرفت اجتماعی هست اما خود حرکت چطور میتونه اسم سیاسی نگیره تو مملکتی که سوسکهاش هم سیاسی هستن؟
من با نیلدا ( مسول خونه امن خواهرم که رابطه خوبی هم با مدیا داره) حرف زدم. اولین حرفش این بود. چی میخواهید. گفتم جلب توجه مجامع جهانی به مسایل زنان ایران.
سوت کشید. جدی میگم. بعد هم با لبخند گفت. ساچ ا بیگ استپ ! بعد هم کلی باهم خرف زدیم که حالا این مشکلات زنان ایران چی هست و از کجا اومده. وضعیت آماری زنان قربانی این قوانین چی هست؟ و اصلا چند درصد زنان خواهان تغییر هستن؟
من هیچ جوابی برای نود و نه درصد سوالهای منطقی اش نداشتم. آخرش هم بهم گفت که فکر نمیکینی به جایی این بیگ استپ یه کار فایده دار عملی بکنی. کاری که مطمن باشی همه زنان خودشون هم بخوان.
باز با انار حرف زدم. نظرش این بود که تو ایران فقیه هایی هستن که با دادن یه سری حقوق به زنان موافق هستن. یه لینکهایی هم واسم فرستاد. بحث ادامه داشت تا اینکه تجمع دوشنبه اون شکلی شد.
من این روزها به قدری درگیر هستم که واقعا وقتی واسه بررسی همه مطالب فارسی و انگلیسی ندارم. اما تا جایی که از بحث های سیما و انار و نازلی و یه ذره هم عقل خودم دستگیرم شده اینه که حرف یه آدمی مثل فرح ­ پهلوی تو این ور دنیا میتونه ب….به همه یه حرکت. به اینکه حالا کیا این جریان رو میدونستن یا نه و چرا کاری کرده نشد و خبر رسانی و اصلا مدیریت این تجمع با کی بود کاری ندارم.
من هنوز ذهنم درگیر برنامه خودمون بود. فرض کنیم این پروژه ما گرفت و اصلا ما صدد ر صد موفق شدیم و فردا خود نیکل کیدمن واسه هشت مارس اومد ایران. این وضع جنبش زنان رو بد تر نمیکنه؟ اگه فردا یه روزنامه معتبر یا یه سازمانی بیاد راجع به این وضعیتها و قوانین نظر بده دوستان همفکر تو ایران متهم به مخالفت با اسلام و بعد هم لابد بر اندازی نمیشن؟
همه این حرفها به کنار آیا ما اصلا اجازه داریم از این سر دنیا کاری رو که به نظر خودمون تو یه کشور بگیریم آزاد ـ قبول کنید که از ایران دیگه آزاد تره – انجام بدیم و اونور با تمام زندگی یه نفر بازی کنیم؟ اقرار نمیکنم چون میدونم چی به سر اونهایی میاد که با همچین اتهاماتی به گیر وزارت اطلاعات میافتن.
آیا منی که دیگه حاضر نیستم به سرزمین گل و بلبل برگردم اصلا حق ادعای مشارکت دارم یا نه؟ ( منظورم باز فقط خودمه و نه بقیه) آیا حرکتی که به نظر من مثبت هست اونجا هم مثبت و درست به نظر میرسه یا نه؟
اینها سوالهایی هست که من به جوابشون احتیاج دارم. کاری هست که قابل انجام شدن هست. حتی اگه سخت و حتی اگه طولانی مدت. شاید بشه پنج سال دیگه اثرش رو دید اما قابل انجام شدن هست به شرطی که در درست بودنش شکی نباشه.
میدونم که انار دنبال کار تماس با دفتر سازمان ملل تو تهران و پرسش در مورد راه اندازی یونیفم تو ایران هست که به نظر من به شدت قابل تحسینه.
کسایی هستن که میدونم خارج از ایران جدایی تمام مسایل سیاسی دغدقه مسایل زنان ایران رو دارن. و میدونم که اگه همچین حرکتی بخواد شکل بگیره کمک های بزرگی هستن. اما هنوز سوالهای اساسی بیجواب مونده.
خیلی سعی کردم یه روال منطقی واسه این سوالها پیدا کنم و اونها رو اینجا مطرح کنم. با اونکه این وبلاگ خواننده هاش به روزی پونصد تا در روز هم نمیرسه و نود درصدشون هم با جستجوی سکس و مامان و برهنه به اینجا میرسن, اما واقعا اگه نظر یا نقدی دارین لطفا کنین دریغ نکنید. ایمیل من که این بغل هست و انار هم منتظر جوابتون میونه.
۱. آیا شروع این حرکت که اسمش رو میذاریم جلب توجه مجامع بین اللملی به مسایل زنان ایران الان کار درستی هست یا نه؟ کار درست رو هم کاری تعریف کنیم که فایده اش از ضررش بیشتر باشه.
۲. فرض کنیم که این کار درسته و قراره انجام بشه, نظرتون جلب توجه راجع به چه مسایلی هست؟ مشکلات اصلی چیا هستن؟ آیا هیچ مبنای آماری برای این درخواستها وجود داره؟ آیا اصلا میدونیم که چند درصد زنان ایران خواهان این تغییرات هستن؟
۳. آیا اگر هم مشکلات شناخته شد حداقل یه مسیر عملی برای رسیدن بهش وجود داره یا نه؟
۴. این سوال رو مخصوصا از خواننده هایی که تو ایران هستن میپرسم. آیا شما به کسی که خارج از ایران هست حق میدید برای این جریان یه کار این مدلی بکنه یا نه؟ آیا کسی که خارج از ایران هست میتونه درک صحیحی از جامعه زنان ایران , مشکلاتشون یا راهکاری برای حلشون داشته باشه؟
۵. راه حل هایی عملی برای ارائه به نظرتون میرسه؟ چیزی که بشه نشونش داد. من با تجمع مخالف نیستم. اما چند درصد از زنان ایران از این جریان خبر داشتن ؟ آیا روشی برای زیر سازی فرهنگی بهتر نیست؟ ( چقدر از این مدل کلی حرف زدن بدم میاد اما نصفه شبی هیچ لغت دیگه هم به ذهنم نمیرسه)
دیگه هم اینکه لطفا هرچه دلتون میخواد با نام و بی نام بگین. شاید به جایی رسیدیم. شاید که نه. حتما میرسیم.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.