واقعا جاده تنها درمونه.
پی نوشت:
من که مردم، یه جایی تو این جاده “وان” دفنم کنید.
به همه گفتم امشب انعام خوب میگیرم و میروم سرکار. مادرم هم گفت که بلایم به جانش بخورد و دلش از این حرف من درد گرفت. دخترش سی سال درس خواند که حالا برای انعام نمیرود مهمانی و گردش.
تقصیر این اجنبی هاست با این رسم مسخره بوسیدن کسی در ان ساعت کذایی دوازده.
البته که من برای انعام سرکارم نه هیچ دلیل دیگر.
من تا همین چند ماه پیش از مزه ابجو متنفر بودم. به نظرم مزه شاش اسب میداد. حالا نپرسید که شاش اسب رو کی مزه کردم.
یادم نی چطور شد که من تابستون امسال ابجو خودم و …خوشم اومد. محلص شما ادمی که حد وسط نداره تو زندگیش، این چند ماهه غیر ابجو هیچی نخورده. الان هم مستی ابجو دارم. شدید.
چارتا فیلم دارم تو لیستم: ولفز اف وال استریت، نبراسکا، امریکن هاسل، اینساید لوییی فلان (کوهن برادرز)
الان میخوام برم وال استریت فلان. اما لازممه یکی منو رانندگی کنه.
هفه وایزن خیلی خوبه ها.
ماشین هم عطر اونو داره.
شاید هم خوابیدم اصلا
بهش گفتم بهم قول بده قبل از اینکه من با یکی دوست بشم، تو با کسی دوست نشی.
گفت نمیتونم این قول رو بدم.
مرگ بر راست گویی
هیچ حرفی نمانده برد، هیچ حسی نبود. میخواستم باشد اما درد نبودنش انقدر زیاد بود که نمیشد به خودم دروغ بگویم. گفتم:
Lets fuck.
حال خوب مستی در ارتفاع نمیدانم جند هزارمتری
با دوستی که اشکهایت را پاک میکند و به تو میگوید که باید دلت را دوست داشته باشی
وقتی دلتنگی امانت را بریده و اشکهایت بند نمی آید و و ایکاش میکنی
یکی از مفاد حقوق بشر را جباران زمان و «ایگنور» کنندگان معلوم الحال از تاریخ پاک کردهاند این بود که بشریت، (یا هر موجودی) حق دارد که در دو مورد «ایگنور» نشود. یعنی «ایگنورنشدن» در دو حال یکی از حقوق اساسی بشریت است. یکم وقتی هورنی است دوم وقتی غر دارد! حقوق انسانی من در دو روز گذشته در دو حال مختلف انکار شده و من دادگاهی برای شکایت ندارم!