Let me be clear!

آهای ملت،
ما چند روز پیش یک حس عجیب غریبی داشتیم سر صبحی که خودم می‌دونم چی بود و یه آدمی که یه ور دیگه خط داشت با من حرف می‌زد، من برای اینکه حسم را برای او بنویسم این دو خط را نوشتم که هنوز هم دوستش دارم و حس ناب آن لحظات صحبتم با اوست.
نازلی به اسمش ایراد گرفته که چرا زنانگی را به زایش ربط دادم. حق داشت از دیدگاه فمینیستی و نقدش کاملا بجا بود. مساله آن بود که آن لحظه در حال مستی سر صبح، بنده به تنها چیزی که فکر نکردم این قضیه بود. بعد هم دیگر اسمش را عوض نکردم که یادم بماند خودم که این‌همه با جریان همسان سازی زن و زایش مشکل دارم چه نوشته‌ام یک روزی. از نوشته نازلی و نکته‌بینی‌اش هم لذت بردم. (‌حداقل آن بخشی را که مربوط به خودم بودم. چون حرف های سخت سخت میرزا اینها را نمی‌فهمم)
الان دیدم که مریم اینانا از نوشته من نوشته و از زیبایی زن آبستن. والا نظر شخصی من نسبت به زن آبستن یک طرف قضیه است که نگویم بهتر است. اما یک نکته را اینجا با صدای بلند عرض کنم در راستای این چهار ایمیلی که تا همین لحظه به دست من رسیده در خصوص تبریک مادر شدن!
همینجا با صدای بلند اعلام می‌کنم که بنده قصد مادر شدن ندارم. در هیچ آینده‌ای. بعضی‌ها فکر می‌کنند کار خوبی است. من اینطور فکر نمی‌کنم. فکر هم نمی‌کنم که باید به همه مادرها احترام گذاشت و نگذارید ادامه بدهم که بعضی حرف‌ها را که سال‌هاست نگفته مانده بیرون خواهم ریخت …
حالا این قضیه شخصی است یا نه را هم کاری ندارم. خواستم بگویم که بنده حامله /آبستن/ زاینده/ مادر/..هیچی نیستم. و چیزی از این دست هم نخواهم شد. خیالتان راحت.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.